فارس‌ها و مغول‌ها

در کتاب «فارسیان در برابر مغولان» یک جریان خلاف واقع از یک رویداد تاریخی را رد کردم. روایت شده که فارس بر اثر فشار نیروی نظامی مغول تسلیم دشمن شد، در حالی که این‌طور نیست. در کتاب نشان دادم که هیچ نیروی نظامی تا مرحله تسلیم وارد فارس نشده است، اگرچه فارس در اقدامات نظامی مقابله با مغول شرکت داشته، امری که ممکن است از نظر دانش عمومی مردم مخفی مانده باشد که در منابع تاریخی شواهد این امر را پیدا و آن را بیان کردم. از طرفی در مراحل بعدی نیز فارس شاهد حضور نیروی نظامی مغول به آن صورت نبوده است، یعنی شهر به‌وسیله نیروهای نظامی مغول اشغال نشده، چون اولا آنها از گرما گریزان بودند، دیگر اینکه مغولان همواره سعی داشتند که فارس را از دریچه درآمدهای اقتصادی آن ببینند و حساب سود و زیان لشکرکشی را از لحاظ نظامی درنظر داشتند.

همچنین دولت مغول درآمدهای فارس را برای هزینه کردن در مرزهای شمالی و غربی خود نیاز داشت. براین اساس بحث اشغال و تهدید نظامی فارس را که گاهی در منابع مطرح شده، با ارائه دلیل رد کردم. نکته دیگر اینکه برعکس آنچه مشهور است که فارس را به شیوه شمشیر و با توسل به زور تصرف، غارت و کشتار کردند، نشان دادم که مغولان با توسل به شمشیر فارس را تصرف نکردند، بلکه با بهره‌گیری از قلم دیوانسالاران و مسائل مربوط به آن بر این ایالت دست یافتند. مقدمه این امر نیز ازدواج شاهزاده خانم پارسی به نام اَبش‌خاتون با شاهزاده‌ای مغولی بود؛ این ازدواج زمینه را برای انتقال دیوانسالارانه املاک خاندان شاهی فارس به خاندان شاهی مغول فراهم کرد. اما برای تئوری‌پردازی در این رابطه باید یک دوره تاریخی را کشف کنیم، دوره‌ای که از دیلمیان آغاز کردم و تا پایان مغول ادامه دادم. بنابراین از دوره دیلمیان دیوانسالاری را در فارس قوی می‌بینیم. دلیل آن نیز استقرار خاندان‌های بزرگ قضات در فارس است و مشروعیت دیوانسالار در فارس از دوره دیلمیان تا بعد از مغولان سازوکار اصلی تحولات اقتصادی و اجتماعی این ایالت بوده که به‌دنبال آن مسائل سیاسی را نیز تحت‌تاثیر قرار داده است.

- به نقل از یک گفت‌وگو با «رسول خیراندیش» استاد تاریخ دانشگاه شیراز و مولف کتاب «فارسیان در برابر مغولان».