ریچارد گیبونز درجه‌دار انگلیسی سپاه عباس‌میرزا بود. او در سفرنامه‌اش وقایع لشکرکشی نایب‌السلطنه به یزد، کرمان، خراسان و سایر مناطق طی سال‌های ۱۸۳۱تا ۱۸۳۳ میلادی را به رشته تحریر درآورده است. در آن دوران رقابت روسیه، فرانسه و انگلستان شرایطی ویژه را برای کشور رقم زده بود، رقابتی که شاهزادگان متعدد و تشنه قدرت را پیرو و جیره‌خوار هرکدام از این کشورها کرد. در این رقابت‌ها برای شناخت بهتر ایران، ماموران این دولت‌ها به اقصی‌نقاط کشور سفر کردند و حاصل این سفرها را به دولت متبوع خویش گزارش می‌دادند. از جمله وقایعی که کمتر به آن پرداخته شده، لشکرکشی عباس‌میرزا به یزد، کرمان و خراسان در سال‌های ۱۸۳۰ تا ۱۸۳۳ میلادی است.

در این لشکرکشی‌ها بخش مهمی از نیروی کار، سرگرم جنگ‌هایی درون‌خانوادگی و بیهوده شدند که نتیجه مستقیم آن تحمیل مالیات‌های بیشتر بر کشاورزان و روستاییان فقیر بود؛ آن هم فقیرانی که بزرگ‌ترین بلاها و مرگ‌ومیرهای آن دوران را تجربه کرده بودند. در آن دوران طاعون و وبا حداقل نیمی از جمعیت کشور را از بین برده و بنا به گفته نویسنده این سفرنامه، بسیاری از روستاها را خالی از سکنه کرده بود. گیبونز فقط به توصیف آنچه دیده پرداخته و تفسیر و داوری را به خواننده واگذار کرده است. مسیر وی بستگی به برنامه‌های فرمانده ارشد سپاه ایران، عباس‌میرزا و شاهزادگان طغیانگر داشته است. اگر یکی از فرزندان شجاع‌السلطنه به شهربابک نمی‌گریخت و در آنجا سر به شورش نمی‌گذاشت، چه‌بسا حرکت در مسیر سیرجان، بافت، ساردوییه، راین و ماهان صورت نمی‌گرفت. این گروهبان انگلیسی به دقت شهرها و روستاهای ایران را بر اساس فاصله و موقعیت جغرافیایی توصف کرده است. نکته برجسته در این سفرنامه این است که نویسنده برای شهرها و روستاهای مسیرش در بسیاری از موارد لفظ ویرانه را به‌کار برده است.

آنچه این سفرنامه را با سایر سفرنامه‌ها متفاوت می‌کند، پرداختن به سرکوب یا خواباندن شورش در ایالت‌های مختلف ایران است؛ به عبارتی از معدود سفرنامه‌های جنگی است که توسط یک فرنگی در ایران نوشته شده است. از خلال این سفرنامه می‌توان به وضع و احوال سیاسی، نظامی، اجتماعی و زندگی نابسامان و توام با ترس و هراس مردم در آن دوران پی‌برد. گیبونز تاحدودی تصویری از وضع اقتصادی روستاییان آن دوران ارائه می‌دهد. مردمانی که با دیدن قشون مملکتی، فرار از خانه و کاشانه را به ماندن در روستا ترجیح می‌دادند و قشونی که برای سیرکردن شکم خود، چپاول و غارت محصولات مزارع و دزدیدن دام‌های روستاییان فقیر را انتخاب می‌کردند؛ چراکه چاره دیگری نداشتند و نکته تامل‌برانگیز این بوده که شاهزادگان و افسران همراه آنها نه‌تنها چشم خود را بر این قضایا بسته، بلکه در مواردی نیز آنها را تشویق کرده‌اند. دقت نویسنده در تعیین وضعیت جغرافیایی هر مکان نسبت به محل اتراق قبلی بی‌نظیر است که این دقت نشان‌دهنده این است که نویسنده درباره ثبت اسامی پرسش از دیگران را مبنا قرار داده است. این کتاب به سه بخش مرتبط با هم تقسیم شده است. در قسمت اول درباره نویسنده سفرنامه، دیدگاه دیگران درباره نوشته او، وضعیت ایالت‌ها و ولایت‌های خراسان، کرمان و یزد و به‌طور خلاصه اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور در آن سال‌ها پرداخته و سعی شده است به خواننده قبل از خواندن سفرنامه، اطلاعاتی مقدماتی برای درک متن اصلی داده شود. بخش دوم متن سفرنامه گیبونز بدون هیچ‌گونه جرح و تعدیلی است. در این قسمت کوشش شده با استفاده از پاورقی ابهامات موجود در متن برطرف و توضیحات تفصیلی بیشتری داده شود. بخش سوم کتاب به دیدگاه جهانگردانی اختصاص دارد که هرکدام از آنها بعضی از مناطق خط سیر گیبونز را طی کرده و موقعیت منطقه را بررسی کرده‌اند.