رمزموفقیت کتاب‌های پرفروش در بازار

دنیای اقتصاد: دغدغه نویسنده، نوشتن از فضای ذهنی خویش است؛ هرچند تعداد مخاطبانش معدود باشد، اما دغدغه ناشر همواره فروش بالا و استقبال از محصولی است که تولید می‌کند. از این‌رو عوامل موثر فروش از مهم‌ترین نکاتی است که هر موسسه انتشاراتی در پی یافتن آن است. به تبع این نیاز موسسات پژوهشی هم به این موضوع می‌پردازند. روز گذشته نشریه «گاردین» گزارشی درباره دلایل پرفروش بودن برخی از کتاب‌ها منتشر کرد که بسیار قابل تامل است.در گزارش این روزنامه آمده است که محققان موسسه آمارگیری «نیلسن بوک اسکن» با انجام پژوهشی در میان نویسندگان انگلیسی به این سوال پاسخ داده‌اند که چه عواملی باعث پرفروش شدن یک کتاب می‌شود.اطلاعات این تحقیق از کتاب‌فروشی‌ها، ‌سوپرمارکت‌ها و درگاه‌های فروش آنلاین کتاب جمع‌آوری شده است و در نهایت ۵۰ کتاب نویسندگان انگلیسی که از سال ۲۰۰۰ تاکنون بیش از ۲۵۰ هزار جلد فروش داشته‌اند، ‌منتشر شده و علت پرفروش‌ شدن این آثار در بازار جهانی شرح داده شده است. از نکات شایان توجه و کمی شگفت‌انگیز در این گزارش استقبال از آثار نویسندگان مرد به نسبت کتاب‌هایی است که بانوان آنان را نگاشته‌اند، درحالی‌که در کشورمان به‌دلیل اینکه خوانندگان رمان اغلب بانوان هستند و به مطالعه آثار همجنسان خود رغبت بیشتری نشان می‌دهند این نسبت معکوس است. اگر چه برخی از این عوامل با عواملی که در کشورمان موجب پرفروش شدن آثار می‌شود متفاوت است، ولی در مجموع چنین پژوهشی می‌تواند برای ناشران ایرانی نیز راهگشا باشد.

به گزارش «ایسنا»، چرا یک کتاب صدرنشین جدول پرفروش‌ها و دیگری خیلی زود به فراموشی سپرده می‌شود؟ در این فهرست کتاب‌هایی از ژانرهای مختلف و با موضوعات بی‌ربط به هم دیده می‌شود؛‌ از «۵۰ طیف خاکستری» نوشته ای. ال. جیمز گرفته تا «کرم ابریشم خیلی گرسنه» نوشته اریک کارل و «خاطرات یک گِیشا» نوشته آرتور گلدن در این فهرست تنها دو اثر برنده «بوکر» یعنی «تالار گرگ» نوشته هیلاری منتل و «زندگی پای» به قلم یان مارتل به چشم می‌خورد. نام این رمان‌های برنده جایزه در کنار کتاب‌هایی مثل «رژیم اتکینز»، «جرمی کلارکسون» و «مردان مریخی، زنان ونوسی» قرار گرفته است.براساس بررسی‌های محققان «نیلسن»، اینکه یک نویسنده زن کتاب‌هایش را با نام مستعار مردانه به چاپ برساند، به فروش بالای یک‌میلیونی اثرش کمک می‌کند. با اینکه بیشتر فروش بالای ۲۵۰ هزار جلدی‌ها مرد هستند، زن‌ها بر رتبه‌های بالاتر این جدول تسلط دارند.

«۵۰ طیف خاکستری» اولین قسمت از مجموعه رمان‌های «ای.ال. جیمز»، حتی بیشتر از پرفروش‌ترین قسمت‌های هفت‌گانه معروف «جی.کی. رولینگ» فروش داشته است. پس از این دو، نام مجموعه «گرگ و میش» نوشته استفنی میر و رمان‌های «عطش بقا» به قلم گیلیان فلین در این رده‌بندی دیده می‌شود.باید توجه کرد که هر دو صدرنشینان این جدول یعنی رولینگ و جیمز، از نام‌های خنثی استفاده کرده‌ و جنسیت خود را فاش نکرده‌اند. سرنا مکسی که خود با نام مستعار الکس ماروود کتاب‌هایش را چاپ می‌کند، در این‌باره می‌گوید: «به کتاب‌های نویسندگان زن کمتر پرداخته می‌شود و نسبت به آثار مردان، جوایز کمتری به آنها تعلق می‌گیرد. همان‌طور که می‌دانیم، ‌بسیاری از مردها کتاب‌های نویسندگان زن را نمی‌خوانند.»راه‌هایی خیلی بهتر از نویسندگی، برای پول درآوردن وجود دارد؛ اما این پژوهش نشان داده نویسندگانی که توانسته‌اند در صدر جدول پرفروش‌ترین‌ کتاب‌ها بنشینند، می‌نویسند این به این دلیل است که عاشق کارشان و داستان‌های‌شان هستند.

کیت ماس که رمان «هزارتو» او شهرت فراوانی دارد، درباره حس خود موقع نوشتن می‌گوید: «دستانم را روی صفحه کلید می‌گذارم و انگشتانم می‌سوزد. من احساس می‌کنم داستانم اهمیت دارد و باید عدالت را در موردش اجرا کنم. هیچ آرزویی برایش ندارم و فقط حس می‌کنم باید نوشته شود.» این نویسنده برنده جایزه ادبیات داستانی زنان «بیلیز»، نیمه‌شب‌ها از خواب بیدار می‌شود و داستان‌هایش را ادامه می‌دهد.اما تنها اشتیاق به نوشتن و نام‌های مستعار مردانه نیست که باعث پرفروش شدن کتاب‌ها می‌شود. کمی شانس و توانایی جذب ناشران و هوشمندی مدیر برنامه‌ها هم عامل مهمی در این مساله است. هارپر کالینز ناشر کتاب‌های جورج آر.آر. مارتین نویسنده آمریکایی معتقد است تجربه ناشرها در این کار کمک‌شان می‌کند متوجه شوند که آیا این کتاب جدید قابلیت پرفروش‌ شدن را دارد یا نه.

کتاب‌هایی که پرفروش‌ می‌شوند، از همان ابتدای خوانده شدن، خواننده را شدیدا تحت تاثیر قرار می‌دهند و او را تا صفحه آخر دنبال خود می‌کشانند. مدیر برنامه‌های پائولا هاوکینز نویسنده بریتانیایی، رمان پرفروش این نویسنده یعنی «دختری در قطار» را مثال می‌زند و می‌گوید: «به محض اینکه شروع کردیم درباره ایده این کتاب حرف زدن، هر دو فهمیدیم که این اثر پتانسیل خیلی بالایی دارد. این کتاب اولین داستانی نیست که در مترو اتفاق می‌افتد اما به نوعی فضای مترو را در تصورات ما دوباره ‌تعریف می‌کند و اثری محکم‌تر روی ذهن ما بر جای می‌گذارد.»