سم فلمینگ و شان دانان
فایننشال تایمز

دونالد ترامپ در طول کارزار انتخاباتی خود علیه اثرات دلار قدرتمند سخن می‌گفت و هشدار می‌داد که این مساله به رقابت‌پذیری شرکت‌های آمریکایی آسیب می‌رساند. بدبختانه به‌نظر می‌رسد پیروزی رئیس‌جمهوری منتخب در 8 نوامبر تسریع‌کننده دلار گران‌تر بوده است. بخشی از آن به این دلیل است که گمان می‌رود طرح‌های القایی ترامپ عملی شوند. قدرتمند شدن روز افزون دلار تهدیدی برای آرزوهای ترامپ در کاهش کسری تجاری محسوب می‌شود. برخی تحلیلگران هم از این امر می‌ترسند که افزایش بهای دلار دولت آینده را وادار به واکنش نسبت به معیارهای حمایت از صنایع داخلی کند و منجر به جنگ با منافع صادرکنندگان ایالات‌متحده آمریکا شود که چین کانون اصلی این درگیری‌ها است.

دیوید دالر، یک مقام سابق خزانه‌داری که اکنون در موسسه بروکینگز فعالیت می‌کند، می‌گوید: «این مانند حرکت آهسته یک قطار کنترل از دست داده است. طرح‌های کاهش مالیات ترامپ و افزایش مخارج در حوزه زیرساخت احتمالا به افزایش نرخ بهره و دلار کمک کرده و موجب گسترده‌تر شدن بیشتر کسری تجاری آمریکا می‌شود.» وی می‌گوید معتقد نیست کاهش کسری تجاری ایالات‌متحده آمریکا هدفی عاقلانه باشد و معتقد است «به‌نظر نمی‌رسد این بسته سیاستی برای ما وضعیت تجاری متعادل‌تری در پی داشته باشد.» ویلیام کلاین، تحلیلگر موسسه پترسون در اقتصاد بین‌الملل می‌گوید: از زمان انتخابات به این‌سو، ارزش وزنی دلار بیش از سه درصد بالا رفته است و با آمدن دولت جدید سیاست‌های حمایتی محتمل به‌نظر می‌رسند. این کار موجب افزایش کسری بودجه خواهد شد. این امر می‌تواند فدرال‌رزرو را وادار کند تا طرح‌های مربوط به افزایش نرخ بهره خود را شتاب دهد.

او در یک گزارش تحقیقاتی جدید خاطرنشان می‌کند که از میانه نوامبر تا هفته گذشته، ارزش دلار تا حدود یازده درصد افزایش یافته است و استدلال می‌کند که محرک‌های مالی و تغییرات نرخ بهره بازهم ریسک افزایش دلار را در پی خواهند داشت. کسری حساب جاری ایالات‌متحده آمریکا در حال گسترش از 7/ 2 درصد تولید ناخالص داخلی در امسال به حدود 4 درصد در سال 2021 خواهد بود. وعده‌های داده شده در مورد برخورد با کسری بودجه ویژگی اصلی کارزار انتخاباتی ترامپ بود. گزارشی که در ماه سپتامبر از سوی پیتر ناوارو و ویلبر راس منتشر شد ادعا شد که از بین بردن کسری بودجه منجر به افزایش رشد اقتصادی می‌شود. این نظر شدیدا از سوی اقتصاددانان نقد شده است. ترامپ نسبت به آسیب‌های نرخ ارز بالا هشدار داده است: «به‌نظر می‌رسد بهتر است از عبارت دلار قدرتمند استفاده کنیم، اما این قدرت باید در جایی متوقف شود.»

برخی مقامات می‌ترسند که وی با محرک‌های خود و افزایش دلار نوساناتی در نرخ ارز ایجاد کند که وی را به جهتی خواهد کشاند که شرکای تجاری خود نظیر چین یا اتحادیه اروپا را مقصر بداند و نسبت به وسوسه اتخاذ سیاست‌های حمایت‌گرایانه تاکید بیشتری کند. ایالات‌متحده می‌تواند قدرت پولی خود را بیش از هر کشور دیگری اعمال کند زیرا صادرات نقش نسبتا کوچکی در آن ایفا می‌کند. اما این مطلب این حقیقت را تغییر نمی‌دهد که دلار قدرتمند اظهارات بیان شده از سوی ترامپ را که هدفش برگرداندن جذب مشاغل ساخت و تولید به آمریکا بود دشوارتر کرده و به رقابت‌پذیری ایالات‌متحده آمریکا آسیب می‌زند. یک مقام ارشد تجاری اروپا معتقد است: «دغدغه اصلی که بسیاری از افراد باید بر آن تمرکز کنند، این است که شما می‌توانید با افزایش قیمت دلار یک جنگ تجاری را آغاز کنید.»

روابط با چین یک آزمون ابتدایی است. ترامپ با نامیدن این کشور به‌عنوان یک متقلب ارزی (دستکاری‌کننده نرخ ارز) چین را متهم به آسیب‌زدن به ایالات‌متحده آمریکا با کاهش ارزش پول خود کرده است. با این وجود، در حالی که یوآن از ابتدای سال جاری در مقابل دلار دچار کاهش ارزش شده است، مقامات چینی اخیرا مداخله کرده‌اند تا از پایین‌تر آمدن بیشتر نرخ این ارز جلوگیری کنند. متیو گودمن، مشاور ارشد اقتصاد آسیا در مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل می‌گوید: «چین با خروج سرمایه از این کشور با فشار شدیدی به دلیل تضعیف پول خود روبه‌رو است.» وی معتقد است که نامیدن این کشور به‌عنوان یک متقلب ارزی چندان خط سیر دلار را تغییر نخواهد داد و ادامه می‌دهد: «وقتی بسیاری از افراد می‌گویند که این کار معنای زیادی بر اساس چارچوب‌های قانونی و عملی ندارد، چندان اثری هم نخواهد گذاشت.» چنین حرکتی همچنین تحت معیارهای فعلی وضع شده از سوی خزانه‌داری ایالات‌متحده آمریکا دشوار خواهد بود؛ مازاد تجاری با ایالات‌متحده آمریکا ارزش بیشتری از 20 میلیارد دلار دارد، مازاد حساب جاری تجاری بیش از 3 درصد تولید ناخالص داخلی است و مداخله مداوم از طرف مقامات این کشور در بازار ارز انجام می‌شود. چین در حال‌حاضر تنها یکی از این دو معیار را برآورده می‌کند.

ازوار پارساد، متخصص پیشین صندوق بین‌المللی پول در چین که اکنون در دانشگاه کرنل است، می‌گوید: «این معیارها خوب نیستند. اگر ترامپ بگوید چین نرخ ارز خود را دستکاری می‌کند، پس سیاست رسمی دولت این خواهد بود و ساده‌ترین راه برای حل این مساله دشوار از سوی خزانه‌داری می‌تواند این باشد که معیار سوم را حذف کرده و تنها بر دو معیار نخست تمرکز کند.» ترامپ دارای اختیاراتی است که اگر بخواهد می‌تواند در مورد چین اعمال کند. با توجه به قانون فعلی که خواهان تشدید مذاکرات یا گفت‌وگو با چین است، دولت باید راهی پیدا کند که چین را متقلب ارزی بخواند. اگر این کار منجر به نتایج خاصی نشود، تحریم‌های احتمالی می‌توانند شرکت‌های چینی را از شرکت در قراردادهای دولتی مستثنی کند که در برخی موارد آثار جبران‌ناپذیری بر چین خواهند گذاشت. یک پاسخ دیگر می‌تواند اعلام تعادل پرداخت اضطراری و احیای قانون سال1974 باشد که به رئیس‌جمهوری اجازه می‌دهد تا به‌طور یک‌جانبه تعرفه‌هایی به میزان 15 درصد یا برخی محدودیت‌های دیگر بر کالاهای چینی وضع کند که می‌توانند تا 150 روز ادامه داشته باشند. این معیار می‌تواند به‌طور بالقوه بدون تصویب کنگره تا یک سال نیز ادامه پیدا کند. با این حال این کار ژست عجیبی خواهد بود و به اندازه چین به مصرف‌کنندگان آمریکایی آسیب می‌زند. رابرت کان، یک مقام ارشد در شورای روابط خارجی می‌گوید امیدوار است که اگر ایالات‌متحده چین را یک متقلب ارزی بداند، مقدمه‌ای برای بحث در مورد مذاکرات یک چارچوب سیاسی جدید بین دو کشور فراهم شود. این کار جایگزینی برای حالتی است که می‌تواند به شلیک تیر نخست در یک جنگ تجاری دردناک منتهی شود.