نابرابری همیشه یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های اقتصادی در سده‌های اخیر بوده است. یکی از انواع نابرابری، بحث عدم تساوی در حقوق پرداختی به جنسیت‌های مختلف است که از سوی برخی از فعالان مدنی مطرح شده است. اینکه چنین مساله‌ای تا چه حد وسعت دارد و تا چه میزان ناشی از موارد دیگری است که علت این معلول به شمار می‌روند، مورد بحث زیادی واقع شده است. در واقع، بسیاری از مطالعات اخیر نشان داده است که نابرابری درآمدی در میان جنسیت‌های مختلف وجود دارد، اما علت آن ممکن است تبعیض نباشد. در مطالعاتی که از سوی برخی صاحب نظران انجام شده، نشان داده شده است نابرابری درآمدی به میزان کمی توسط خود تبعیض جنسیتی توضیح داده می‌شود و بیشتر عوامل توضیح‌دهنده ناشی از انتخاب شغل‌های زنان و طبیعت هستند.

به این معنی که معمولا در انتخاب شغل، زنان به سمت و سویی که ساعات کاری کمتر و منعطف‌تری داشته باشند، تمایل بیشتری نشان می‌دهند. این امر موجب می‌شود که آنان حقوق کمتری نسبت به مردانی که در ساعات کاری بیشتر و غیرمنعطف‌تر کار می‌کنند، داشته باشند. از سوی دیگر مساله فرزندآوری و نقش مهم‌تر و بیشتر زنان در پرورش فرزند به‌ویژه در کودکی و خردسالی سبب شده است که مشارکت آنان در ساعات کاری و عرضه نیروی کار کاهش یابد و کمتر از مردان باشد که قاعدتا تبعیض به شمار نمی‌رود، اما در ایجاد اختلاف بین دستمزد جنسیت‌ها موثر است.

از سوی دیگر، ممکن است تعداد مردان در برخی زمینه‌های شغلی مانند مهندسی به‌طور نامتناسبی بیش از زنان باشد و این تجمع در شغل‌های پردرآمد می‌تواند به معنی افزایش دستمزد مردان در برابر زنان به علتی غیر از تبعیض باشد. در این میان، موردی که از سوی برخی کارشناسان مورد اعتراض قرار گرفته اینکه شغل‌های پیشنهادی توسط جامعه بیشتر به سوی این است که زنان شغل‌های پایین‌تری را اختیار ‌کنند و در نتیجه درآمد کمتری داشته باشند و این خود موجب تبعیض است.

همچنین آنان به نقش هنجارها اشاره می‌کنند و ادعا دارند که نقش پررنگ‌تر مادر در پرورش فرزند خود نوعی تبعیض به شمار می‌رود. با تمام آنچه گفته شد پرداختن به مساله شکاف دستمزد بین جنسیت‌ها نشان دهنده اهمیت این موضوع بوده و راهکارهایی نیز برای نزدیک کردن این شکاف در نظر گرفته شده است. در ادامه قصد داریم تا به بررسی وجود یا عدم وجود تبعیض جنسیتی و اختلاف دستمزد پرداخته و نظر کارشناسان را در این‌باره ذکر کنیم.