چگونه از حسدورزی نسبت به موفقیت رقبایم دست بردارم؟
نویسنده: Domingo karsten
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد

تنها مشاهده رشد رقبای‌تان شما را بهتر نخواهد کرد؛ اما شاید درک علت رشد آنها بتواند استراتژی مناسبی برای کسب و کارتان باشد. حدود 6 ماه پیش، شرکت من Saleduck دو نقطه عطف را پشت سر گذراند: ما به دفتر جدیدی نقل مکان کردیم و در کشورهای جدیدی کارمان را شروع کردیم. همه خوشحال و در مورد شتاب حرکت شرکت هیجان‌زده بودند. اما این شادی تنها چند روز طول کشید؛ چرا که یکی از رقبای ما مرحله بزرگ‌تری را نسبت به ما پشت سر گذاشت.


به محض شنیدن اخبار آنها، به نظرم ‌رسید که آنها به سطح بزرگ‌تری از موفقیت رسیده‌اند. پس از صحبت با برخی دوستان و همکاران، جزئیات بیشتری را دریافتم و پیش از اینکه خوشحالی من در مورد دستاوردهای اخیر شرکت به اضطراب و نگرانی تبدیل شود، این سوالات برایم پیش آمد: موفقیت آنها چه معنایی برای آینده ما دارد؟ آیا هنوز می‌توانیم رقابت کنیم؟ اگر این چنین است، چگونه می‌توان این کار را کرد؟

این نوع اضطراب بین موسسان و کارآفرینان استارت‌آپ‌ها همان اندازه که معمول است خطرناک نیز هست. تثبیت بیش از حد در موقعیت رقبایتان، ممکن است موجب شود تا شما دیدگاه‌تان را نسبت به دستاوردهایتان از دست دهید و به‌طور بالقوه الزامات واقعی استراتژیک را نادیده بگیرید؛ الزامی که تا زمانی خودتان آنها را تصور نکنید به سراغتان نمی‌آیند. در اینجا چند نکته در مورد چگونگی توقف حسدورزی به موفقیت رقبا را به‌منظور حفظ تمرکز و رقابت شرکت با شما در میان می‌گذارم.

نقطه عطفی که رقیب ما به آن رسیده بود، در ابتدا موجب ناراحتی من شد. گرچه هدف فردی که این خبر را به من داد، برانگیختن حسادت من نبود. من تلاش می‌کردم تا به هر چیزی که او می‌گفت اعتنایی نکنم. تمام تمرکزم را روی این موضوع گذاشته بودم که چگونه آنها به چنین موفقیت بزرگی در زمان کوتاه دست یافتند؟ زمانی که شگفتی من کم کم از بین رفت، توانستم با دقت بیشتر به تفکر بپردازم و یک درس مهم بیاموزم. حقیقت این است که همیشه برخی شرکت‌های فرارقابتی وجود خواهند داشت؛ اما شما هم این شانس را دارید که بسیار رقابتی باشید. من دریافتم که کارآفرینانی که طی دوره بلندمدت از همه موفق‌تر هستند، بر رشد حسد خود فائق می‌آیند. آنها می‌دانند که چه چیزی کسب‌وکار آنها را منحصربه‌فرد می‌سازد و می‌دانند چگونه آن را تا جای ممکن رو به بهبود نگه دارند.


مقایسه‌ها در کجا دچار کاستی بودند

اول از همه، بسیار مهم است که بدانید این محک‌ها و معیارها می‌توانند مفید باشند و آگاه باشید که چگونگی فعالیت دیگر شرکت‌ها، می‌تواند به شما دیدگاه مهمی برای تنظیم اهدافتان بدهد. اما باید بدانید که مقایسه‌های مکرر نقاط عطف فردی ممکن است به ضد تولید شدن بینجامد. قضاوت خودتان و شرکت‌تان بر مبنای معیارهای مقایسه‌ای می‌تواند تنها منجر به تفکر منفی و شکست شود.


به‌جای ترس تلاش کنید چیزی یاد بگیرید

خوشبختانه یکی از دوستان من که او هم یک کارآفرین است و این نوع از حسد را تجربه کرده است، به من یک تمرین ساده آموخت تا در مواجهه با آن به‌طور بهره‌ورتر برخورد کنم و مثبت فکر کنم. توصیه او این بود که به خودم، به‌طور مداوم و با عزم راسخ، یادآوری کنم که کسب و کار من در جایگاه متفاوتی نسبت به رقیبم است و این قوانین همواره ممکن است عوض شود. جان اکراف نویسنده‌ای است که این ایده را به سادگی توضیح می‌دهد؛ او به من یادآور می‌شود که «هرگز نقطه آغاز کار خود را با میانه راه کسی مقایسه نکنید». این یک توصیه رک و مستقیم است اما یک تغییر مهم در چشم‌انداز را پیشنهاد می‌دهد. این توصیه به من کمک می‌کند تا نگرش بهره‌ورتر و مثبت‌تری برای مشاهده موفقیت دیگر شرکت‌ها اتخاذ کنم.

بنابراین به‌جای رشک و حسدورزی، یاد گرفتم تا موفقیت دیگران را محرک و انگیزه خودم قرار دهم. مسیر انجام این کار، چنین تفکری است: «خب، این موفقیت بسیار موثر است. من مشتاق رسیدن به این نقطه هستم. چگونه می‌توانم هر چه زودتر از موفقیت آنها بیاموزم؟» من تلاش کردم تا این تفکر را به عادت تبدیل کنم. این امر نه‌تنها موجب شد تا با رشد حسد نسبت به رقبایم مبارزه کنم، بلکه من را به رهبر کسب و کار استراتژیک‌تری تبدیل کرد. امروز من به موفقیت‌های دیگر شرکت‌ها نگاه می‌کنم و به‌جای نگرانی در مورد آنچه آنها انجام داده‌اند تا به این نقطه برسند، فکر می‌کنم که چه چیزی من را به سوی این هدف سوق خواهد داد.

به علاوه، به‌دلیل اینکه من بدون ریا از موفقیت کارآفرینان دیگر خوشحال می‌شوم، سعی می‌کنم با بسیاری از آنها دوست باشم؛ که این خود موجب همکاری گسترده‌ای برای ایجاد استانداردهای کیفیت و توسعه و رشد توام بازارهای ما می‌شود. من فرصتی یافتم برای آموختن از آنها و مشاهده اینکه از چه روش‌هایی برای موفقیت در مراحل مختلف استفاده کرده‌اند به دست آوردم؛ به علاوه اینکه از اشتباهات آنها هم درس گرفتم. این همکاری و درک بخشی از ارزش‌های واقعی هستند. در حقیقت، این همکاری به ما کمک می‌کند تا با یکدیگر بهتر رقابت کنیم. در مقابل، با نگاه به موفقیت‌های سایرین و ترسیدن چیز با ارزشی به‌دست نمی‌آورید. تنها زمانی که شروع به دقت در استراتژی‌ها و تاکتیک‌های رشد سایرین می‌کنید، می‌توانید چیز مفیدی بیاموزید. چه بخواهید، چه نخواهید، اگر نتوانید شروع به ایجاد ارتباطات، به‌خصوص با سرسخت‌ترین رقبا، داشته باشید، هرگز شانسی برای مشاهده آنها نخواهید داشت.