مترجم: محمد حسین باقی

رابطه آمریکا و عربستان رابطه‌ای است از نوع رابطه آمریکا با اسراییل. اگر رابطه آمریکا - اسراییل را رابطه «دو برادر دوقلو» یا «برادر بزرگ با برادر کوچک» تلقی کنیم رابطه آمریکا با عربستان رابطه «پدرخوانده» با «فرزندخوانده‌ای عزیز» است. مصادیق آن هم فراوان است. جدیدترین مصداق این سخن قرارداد ۱۰۰ میلیارد دلاری تسلیحاتی میان آمریکا و عربستان است که جمعه ۱۹ ماه می(۲۹ اردیبهشت ماه) میان ترامپ و سران سعودی بسته شد؛ قراردادی که گفته می‌شود طی یک دهه آینده ممکن است از ۳۰۰ میلیارد دلار هم فراتر برود. مقام‌های کاخ سفید می‌گویند چنین قراردادهایی از یک سو هم به نفع اقتصاد آمریکا است زیرا ترامپ وعده ایجاد شغل داده بود و از سوی دیگر، برای ساختن ظرفیت‌هایی برای پاسخ به چالش‌های منطقه‌ای مهم است. با این حال، مقام‌های کاخ سفید بر این باورند که اسرائیل هنوز دست برتر را دارد و واشنگتن اجازه نمی‌دهد برتری این رژیم در منطقه خدشه دار شود. رویترز در گزارشی می‌نویسد لابی عربستان و برخی مقام‌های این کشور از جمله عادل الجبیر، وزیر خارجه، سفرهایی به واشنگتن داشته و با برخی اعضای کنگره مانند باب کروکر و بن کاردین دیدار داشته تا زمینه این معامله تسلیحاتی را فراهم آورند. رویترز می‌افزاید: اوباما در دوران حضور در کاخ سفید وعده یک قرارداد ۱۱۵ میلیارد دلاری تسلیحاتی را به عربستان داده بود اما بارها یا به تعویق افتاد یا در آن جرح و تعدیلاتی انجام شده و اصلاحاتی به عمل آمد. رویترز می‌افزاید اگرچه عربستان فاقد نیروی متخصص است اما این واشنگتن است که وظیفه تعمیر، نگهداری، سرویس دهی و آموزش به نیروهای نظامی سعودی را بر عهده دارد.

عربستان به همراه اسرائیل و ترکیه سه کشوری هستند که نقش فرزندخوانده را برای دولت‌های آمریکا داشته و در غیاب ایران، به‌عنوان ستون‌های امنیتی در منطقه مطرح شده‌اند. اگرچه این فرزندخواندگان گاهی چموشی پیشه می‌کنند اما استراتژی آنها بر پایه همکاری با آمریکا می‌چرخد. اما دلیل حمایت آمریکا از عربستان چیست؟ مجله نشنال اینترست در مقاله‌ای می‌نویسد مهمترین دلیل این معاملات تسلیحاتی، ورود عربستان به جنگ یمن و آسیب دیدن برخی تجهیزات نظامی این کشور است. با توجه به اینکه عربستان با پشتوانه چتر امنیتی آمریکا، تسلیحات آمریکایی و چراغ سبز این کشور وارد جنگ یمن شد، بنابراین، هر گونه خسارت نظامی- حیثیتی به عربستان به معنای وارد آمدن خسارت به آمریکاست. اگر یمن، ویتنام عربستان باشد اما برای آمریکا یک «ویتنام اخلاقی» خواهد بود. یکی از سفارشات عربستان به آمریکا خرید تانک‌های آبرامز است که می‌تواند جایگزینی باشد برای تانک‌های آسیب دیده ارتش عربستان در یمن.

عربستان بر این باور است که خرید جدیدترین سیستم‌های تسلیحاتی می‌تواند دست این کشور را در برابر مخالفان یمنی خود در موضع برتر قرار دهد. دلیل دیگر به نوشته نشنال اینترست این است که بسیاری از این تسلیحات در شرکت «لیما» در اوهایو تولید می‌شود. این شرکت قبلا ۱۲۰۰ نفر شاغل داشت اما به دلیل کاهش سفارش‌ها و خریدهای تسلیحاتی مجبور شد تعدیلاتی به وجود آورد. به همین دلیل، ۴۰۰ نفر از نیروهای این شرکت اخراج شدند. این مجله معتقد است توقف فروش سلاح به عربستان نه تنها مشاغل باقی مانده را در وضعیت خطر قرار می‌دهد بلکه کلیت تعاملات تسلیحاتی با عربستان و سایر متحدان عربی در خلیج فارس را مورد تهدید قرار می‌دهد. این مجله بر این باور است که این کشورها با دلارهای عظیم نفتی خود راه درآمدی برای شرکت‌های آمریکایی بوده و به این وسیله می‌توان در تمام ایالت‌های آمریکا ده‌ها هزار شغل ایجاد کرد. بنابراین، نفع مالی- تسلیحاتی آمریکا در فروش ادوات نظامی به عربستان و سایر کشورهای خلیج فارس است. به همین دلیل است که عربستان در استراتژی خاورمیانه‌ای آمریکا نقش ستون مالی و نظامی را توامان به عهده گرفته است:

الف)ستون نظامی: این کشور با خریدهای نظامی گسترده از آمریکا و بریتانیا و افزودن بر میزان توانمندی دریایی، هوایی و زمینی درصدد است خود را به قطب نظامی در منطقه خلیج‌فارس تبدیل کند. عربستان تنها به واسطه منابع فراوان نفتی و دلارهای حاصل از آن می‌تواند چنین نقشی را در منطقه ایفا کند. زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، بر این باور است که آمریکا در منطقه خاورمیانه و خلیج‌فارس از یک ضعف بزرگ رنج می‌برد زیرا متحدی ندارد که بتواند بر او اتکا کند. او معتقد است عربستان به‌دلیل رابطه نزدیک با مراکز قدرت در آمریکا و توانمندی مالی در جایگاهی است که آمریکا می‌تواند به او اتکا کند. ب) ستون مالی: شیوخ سعودی ۷۵۰ میلیارد دلار اندوخته در بازار مالی آمریکا دارند. یکی از علت‌هایی که باعث شد سران سعودی پس از افشای اسناد ۱۱ سپتامبر مورد محاکمه قرار نگیرند اندوخته مالی آنها در بازار مالی آمریکا بود. این کشور نقش «پالایشگاه مالی» برای آمریکا را دارد. در مواقع بحران، این سعودی‌ها هستند که با تلنگر به متحدان عرب خود دلارهای نفتی را روانه آمریکا می‌کنند.

با در نظر داشتن این مسائل است که نشنال اینترست می‌افزاید: طی چند سال گذشته که هزینه‌های دفاعی آمریکا با فشار بودجه‌ای مواجه شده بود، شرکت‌های تسلیحاتی آمریکایی تقلا می‌کردند تا هم نیروهای خود را حفظ کنند و هم خطوط تولید را باز نگه دارند. عربستان سعودی اکنون به‌عنوان قطب تسلیحاتی آمریکا در خاورمیانه و دریایی از دلار برای شرکت‌های آمریکایی تلقی می‌شود. نشنال اینترست بر این باور است که عربستان به‌عنوان «غالب‌ترین خریدار تسلیحات آمریکایی در منطقه ظاهر شده است». در سال ۲۰۱۰ هم ریاض یک قرارداد ۶۰ میلیارد دلاری امضا کرد که کمک فراوانی به شرکت‌های آمریکایی بود. نقشی که شاه در دوران پیش از انقلاب بر عهده داشت اکنون عربستان ایفا می‌کند. این قراردادها «برابر است با بخش چشمگیری از بودجه نظامی آمریکا». نشنال اینترست می‌نویسد به‌طور مثال، قرارداد سال ۲۰۱۰ نه تنها موجب خرید چندین فروند جنگنده آمریکایی شد بلکه کمکی بزرگ به تولیدکنندگان تسلیحاتی در ۴۴ ایالت آمریکا و نوعی تضمین برای ۷۷ هزار شغل در آمریکا بود. قرارداد سال ۲۰۱۰ نفع دیگری نیز داشت: با توجه به اینکه شرکت بویینگ در ماه یک F-۱۵ تولید می‌کرد، خط تولید این جنگنده در حال تعطیل شدن بود.

خرید ۸۴ فروند F-۱۵ از سوی عربستان خون تازه‌ای در رگ‌های تولیدکنندگان و شرکت‌های آمریکایی بود و باعث شد بار دیگر خط تولید این جنگنده جان تازه‌ای بگیرد. خط تولید موشک‌های هارپون و هلیکوپترهای آپاچی نیز با این صادرات تضمین شد. حفظ تعاملات امنیتی با عربستان به صنایع دفاعی آمریکا در کل منطقه کمک می‌کند. با توجه به اینکه عربستان یکی از اعضای مهم «شورای همکاری» است، این کشور می‌تواند دیگر دوستان عرب خود را نیز به خریدهای نظامی از آمریکا ترغیب کند: بحرین، کویت، عمان، قطر و امارات. اینها از خریداران عمده تسلیحات آمریکایی هستند. این کشورها دارای سیستم‌های تسلیحاتی مشابه هستند. این هم چند مزیت دارد: اول اینکه باعث می‌شود هژمونی نظامی آمریکا در منطقه حفظ شود. دوم اینکه، این کشورها در تامین قطعات و مراقبت از سیستم‌های نظامی نیازمند خدمات آمریکا هستند و این باعث می‌شود ضمن حفظ وابستگی، بازار تسلیحاتی آمریکا همچنان فعال بماند. نشنال اینترست می‌نویسد: «وقتی عربستان ادوات و تسلیحات نظامی آمریکایی می‌خرد، سایر کشورهای خلیج فارس هم دنباله روی این کشور می‌شوند». رقابت میان ایران و عربستان و تحولات یمن و سوریه همگی بر میزان این خریدها می‌افزاید. واشنگتنِ دوران ترامپ بر این باور است که ایران تهدیدی برای واشنگتن و دولت‌های عرب است. بنابراین، برای مشروعیت بخشیدن به فروش‌های تسلیحاتی به دنبال دشمن تراشی هستند تا بازار خود را حفظ کنند.