به گزارش عصر ایران؛ معمولا مترو برای من بهترین جای برای کتاب خواندن است. دیروز هم گوشه‌ای را برای خودم پیدا کردم و مشغول خواندن صفحات آخر کتاب «مردگان باغ سبز» محمد بایرامی شدم. قبل از رسیدن به مقصد کتاب تمام شد و این برخلاف انتظارم بود. واقعا فکر نمی‌کردم قبل از رسیدن کتاب تمام شود به خاطر همین مجبور شدم برای پر کردن وقت در زمان‌های حوصله سر بر حضور در مترو به شبکه‌‎های اجتماعی پناه ببرم.

سری به صفحات اجتماعی چهره‌های مشهور زدم. به جز چند بازیگر صفحات دیگر هنرمندان و ورزشکاران را دنبال نمی‌کنم. از صفحه یکی از بازیگران به صفحه دیگران راه پیدا کردم. معمولا بخش نظرات در شبکه‌های اجتماعی جذاب تر از پست‌‎های ارسالی است.

شروع کردم به خواندن نظرات یا همان کامنت‌ها. چشمتان روز بد نبیند. هرچه فحش بلد بوده و بلد نبوده را در این چند صفحه‌ای که به آن سر زدم خواندم. وقتی می‌گویم فحش شما بخوانید فحششششش! به قول صادق هدایت:« زبان فارسی اگر هیچ نداشته باشد فحش آبدار زیاد دارد.»

واقعا چرایی این حجم ناسزا را نفهمیدم. یاد دلخوری حسن معجونی در فینال خنداننده شو افتادم که از این همه ناسزا و فحش به خاطر نوع حرف زدنش در این برنامه یا اظهار نظرهایش ناراحت بود. او آمده بود بهانه‌ای باشد برای خنده اما برخی از مردم به او فحش داده بودند. یاللعجب!

این فقط مختص بازیگران وچهره‌های معروف نیست. در بخش نظرات همین سایت و احتمالا همین نوشتار هم ما شاهد فحش‌های ریز و درشت هستیم که بسیاری از آنها اصلا ربطی به مطالب ارسال شده ندارد.

سوالی که در این میان مطرح می‌شود این افراد چه کسانی هستند و چرا از این ادبیات استفاده می‌کنند؟

برای پاسخ به این سوال دو فرضیه را می‌شود مطرح کرد. اول اینکه این افراد همان‌هایی هستند که در دنیای واقعی هم افرادی بد دهن و پرخاشگر هستند. کسانی که ناسزا و فحش مثل نقل و نبات از دهنشان خارج می‌شود. این افراد معمولا بد دهن بودن را راهی برای مطرح شدن خود می‌دانند. آنها دوست دارند دیده شوند و بر این باور هستند که هرچقدر فحش بدهند بیشتر دیده خواهند شد. بر این افراد حرجی نیست.

فرضیه دوم در مورد افرادی است که در دنیای واقعی از خود چهره موجهی نشان می‌دهند. این افراد هیچگاه در دنیای واقعی از موضع بی‌اخلاقی ورود نمی‌کنند اما وقتی پایشان به فضای مجازی می‌رسد، چون آن فضا را غیر واقعی می‌دانند چهره واقعی خود را نشان می‌دهند و شروع به فحاشی می‌کنند.

وقتی به صفحه این افراد مراجعه می‌کنی و عکسشان را می‌بینی با خود می‌گویی این فحش را چنین آدمی داده است؟!

عده‌ای چهره واقعی خود را در فضای مجازی نشان می‌دهند. اینقدر فضای واقعی کشور دچار دورویی و ریا شده است که بسیاری سعی می‌کنند چهره واقعی خود را پنهان کنند و با ماسک در جامعه حضور پیدا کنند.

به نظر می‌رسد جامعه واقعی ایران را در فضای مجازی باید جستجو کرد. فضایی که این روزها از آن صداهای خوبی به گوش نمی‌رسد و نشان می‌دهد جامعه ایران دچار چه بیماری‌های اجتماعی مهلکی است.

برای درمان این بیماری‌ها نباید به سراغ فضای مجازی رفت بلکه باید فضای واقعی را درمان کرد. این درمان باید هرچه زودتر در دستور کار مسئولین قرار بگیرد و گرنه این بیماری مهلک کل جامعه را با خود خواهد برد.

خواندن این صفحات مجازی باعث شد تا هر وقت کتابی که در حال خواندن آن هستم به صفحات آخر رسید حتما کتاب دیگری را در کیف خود داشته باشم که سریع خواندن آن را آغاز کنم.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.