نخست، حکما گفته‌اند که کمینۀ منطقی‌بودن، «هارمونی» داشتن یا به بیان دیگر، پرهیز از «تناقض» است.


دوم، در کانال تلگرامی خبرگزاری فارس چشمم به فایلی صوتی با نام «آتش به اختیار» افتاد و از سر کنجکاوی شنیدم.

به ظاهر کاری است به سبک پاپ راک، با غلبۀ صدای گیتار الکتریک (موسیقی دوستان دربارۀ این ساز و جایگاه آن در موسیقی غربی می‌دانند)، و احتمالاً پیانو، ویولون، پد و درامز و باس، که تا حدی تداعی‌گر hey you در آلبوم The Wall از گروه Pink Floyd است.

هر چه بود، نفهمیدم چگونه می‌شود با گیتار برقی یا همان گیتار الکتریک آمریکایی از «دشمن خون‌خوار»، «رزمنده»، «گلولۀ خشم» و «آتش به اختیار» در حوزۀ فرهنگ خواند! (چنین استاندارهای دوگانه‌ای بی‌تردید آزاردهنده خواهد بود).

اگر هنر و «موسیقی انقلابی» جناح منتقد دولت و برجام و به قول این قطعه «سازش» این باشد، به نظرم دشمن به اهداف خود رسیده و باید خوشحال باشد. یعنی ما برای اعتراض و «مرگ بر آمریکا» هم محتاج فرهنگ و موسیقی و ساز غربی (آن هم گیتار الکتریک آمریکایی) هستیم.

مشام ما چنان از تناقض پُر شده که متوجه آن نیستیم، اما اگر یک بیگانه که زبان فارسی نمی‌داند، این قطعه را بشنود و به او بگوییم این موسیقی ضدآمریکایی و برای مبارزه با استکبار است، احتمالاً شگفت‌زده می‌شود.

سوم، عقلای جریان اصول‌گرا پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در صدد آسیب‌شناسی این طیف هستند. اگر نیک نگریسته شود، در پس ماجرای تتلو ویا چنین تولیدات فرهنگی و تبلیغی، یک تفکر سطحی و غیرواقع‌گرا نهفته است که می‌خواهد با گیتار الکتریک و تتلو برای شعارهایش جذابیت ایجاد کند. مانند طباخی که می‌خواهد سیرابی را در لیوان بستنی آیس پک و با نی به خورد مشتریان جوانی دهد که ذائقه‌شان مدت‌هاست دچار دگردیسی شده است؛ باور کنید نمی‌شود (امیدوارم معنای «نواصول‌گرایی» این نباشد).

آخر، از محتوای گزنده و پرتناقض ترانۀ این قطعه می‌گذرم که دربردارندۀ بخش دیگری از آسیب‌شناسی جریان اصول‌گر است (یعنی بدوبی‌راه گفتن به اکثریت و توهین به منتخب مردم).

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.