در ادامه این گفت وگو می خوانیم: همان حرف‌های تند و تیز سیاسی و همان خراش کشیدن‌های عمیق بر صورت شرکای اروپایی و متحدان سنتی. بی‌شک بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی را می‌توان شادترین فرد از حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید دانست. مردی که خبر تماس تلفنی خود با رییس ‌جمهور منتخب امریکا را با شادی اعلام می‌کند و برای دیدار با وی نیز لحظه‌ شماری می‌کند.

رویای نتانیاهو برای نفس کشیدن دوباره پروژه ایران ستیزی‌اش مجال تازه‌ای یافته است. وی در تازه‌ترین اظهارنظرها تاکید می‌کند که ایران و نحوه مبارزه با آن اصلی‌ترین سوژه گفت‌وگویش با ترامپ در نخستین تماس تلفنی خواهد بود. ۲۴ ساعت پس از مراسم تحلیف ترامپ که در آن رییس‌جمهور منتخب تاکید کرد می‌خواهد تروریسم رادیکال اسلامی (عنوانی که اوباما هرگز از آن استفاده نکرد) را از میان بردارد، بنیامین نتانیاهو در اقدامی بی‌سابقه نوار ویدیویی ضبط کرد و در آن با مخاطبان ایرانی سخن گفت. مخاطبانی که به گفته وی این‌بار مردم ایران هستند و نه دولت آن. وی در این نوار ویدیویی که دو دقیقه و نیم طول کشید، گفت: به زودی با ترامپ درباره مقابله با تهدیدهای رژیم ایران صحبت خواهم کرد.

وی در این نوار ویدیویی اتهام‌هایی را متوجه حاکمیت در ایران کرد و به مردم ایران گفت: «ما دوست شما هستیم.» اظهارنظرهای بی‌بی در این نوار ویدیویی با واکنش منفی ایرانی‌ها به خصوص در شبکه‌ های مجازی همراه شد. نتانیاهو پیش از این در بهار و تابستان گذشته ویدیوهایی شبیه به این مورد آخر ضبط کرده بود اما در آنها درباره شهرک‌سازی‌ها و مساله صلح فلسطین سخن گفته بود. علاوه بر این نخستین‌بار بود که وی با ایرانی‌ها به شکل مستقیم صحبت کرد و این در حالی بود که پیش از این معمولا در چندجمله کوتاه و غیرمستقیم مردم ایران را مخاطب قرار داده بود. انتشار این ویدیو درست ۲۴ ساعت پس از حضور ترامپ در کاخ سفید نشان از امیدواری تازه و عزم نوی ترامپ برای پیشبرد اهداف ایران ستیزی‌اش پس از پایان دوره باراک اوباما دارد. ترامپ بار دیگر فرصت پیدا کرده است تا توجه جهانیان را به بهانه‌های خود درباره ایران جلب کند. ترامپ و نتانیاهو در حال حاضر یک حلقه مشترک قوی دارند که ایران ستیزی است.

توافق هسته‌ای ایران هم از منظر ترامپ بدترین توافق ممکن است و هم از نگاه اسراییلی‌ها توافقی است که بر قدرت منطقه‌ای ایران افزوده است. شانس تازه ترامپ این است که در چهار سال آتی فردی در کاخ سفید نشسته است که گوش‌های شنوایی در قبال مساله ایران دارد. اراده سیاسی که در اوباما برای حفظ برجام وجود دارد در ترامپ جای خود را به تعامل برای تشدید فشارها بر ایران داده است.

تفاوت کار در تعهدی است که امریکا به عنوان یکی از اعضای ۱+۵ برای حفظ برجام داده است. تعهدی که تمام اعضای کابینه ترامپ می‌گویند قابل زیرپاگذاشتن نیست اما می‌توان با اجرای سختگیرانه آن، مسیر پیش روی تهران را سد کرد. در حالی که به نظر می‌رسد اصلی‌ترین سوژه نتانیاهو برای رایزنی با ترامپ، ایران باشد، هنوز مشخص نیست که مقام‌های تل آویو و واشنگتن چه زمانی با هم دیدار حضوری خواهند داشت. برخی از منابع از اواسط فوریه به عنوان زمان ممکن یاد می‌کنند. نخست وزیر رژیم صهیونیستی تا کجا می‌تواند رییس‌جمهور ایالات متحده را علیه ایران بشوراند؟ آیا اجماع‌سازی مجددی علیه ایران این‌بار با دستاویز فعالیت‌های منطقه‌ای آن ممکن است‌؟ ترامپ تا کجا پای شعارهای تند و تیز دوره رقابت‌های انتخاباتی‌اش می‌ایستد؟ پرسش‌هایی از این جنس را با امیرعلی ابوالفتح، تحلیلگر ارشد مسائل امریکا در میان گذاشتیم:

** دونالد ترامپ، رییس‌جمهور جدید امریکا در سخنرانی مراسم تحلیف خود اسمی از ایران و توافق هسته‌ای نبرد اما به جای استفاده از عبارت داعش یا قید دقیق نام گروه‌های تروریستی اعلام کرد که با تروریسم ناشی از اسلام رادیکال خواهد جنگید. این عبارتی بود که باراک اوباما هیچگاه استفاده نکرد و با انتقاد ترامپ و بسیاری از جمهوریخواهان نیز همراه بود. برخی مقام‌های کابینه ترامپ هم پیش از این اعلام کرده بودند که با گروه‌های شبه‌نظامی مدافع ایران مانند حزب‌الله لبنان و حماس و برخی گروه‌های نظامی شیعه در عراق که با تهران پیوندهایی دارند، باید جنگید. تا چه اندازه این سیاست اعلامی ترامپ و وزرای کابینه‌اش خطری برای ایران است؟
طرح بحث مبارزه با تروریسم ناشی از اسلام رادیکال توسط دونالد ترامپ، اقدامی بی‌سابقه بوده است. البته نگاه خارج از عرف ترامپ به مسائل سیاست خارجی، صرفا محدود به مسائل تروریستی یا موضوعات مربوط به اسلام نیست. وقتی ترامپ سنت‌شکنی می‌کند و موضوع چین واحد را نادیده می‌گیرد و تلاش‌هایی را برای برقراری رابطه با تایوان انجام می‌دهد، طبیعی است که او همین نگاه غیرطبیعی را در مورد کشورهای اسلامی و مبارزه با تروریسم هم مطرح کند. با این وجود، آنچه ترامپ درخصوص مبارزه با گروه‌های تروریستی مطرح می‌کند، می‌تواند برای کشورهایی مانند ایران هم فرصت باشد و هم تهدید. از یک سو، ایران و امریکا با تهدید مشترکی به نام گروه‌های افراطی تکفیری روبه‌رو هستند. آن گروه‌های تکفیری هم با اقدامات‌شان در عراق و سوریه امنیت ملی ایران را مستقیما مورد هدف قرار داده‌اند و هم با تبلیغات شیعه‌ستیزانه، به تخریب وجهه اسلام می‌پردازند. از سویی، این گروه در ظاهر با امریکا هم خصومت دارند و حملاتی تروریستی را در امریکا انجام داده‌اند. همچنین ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی، این جسارت را داشت که در مقابل میلیون‌ها نفر گفت که روسیه، ایران و سوریه در مقابل تروریسم هستند و با آن مبارزه می‌کنند ولی امریکا هیچ اقدامی در این باره نکرده است. این مسائل موجب می‌شود تا اگر ترامپ اراده مقابله با تروریسم را داشته باشد، فرصت خوبی میان تهران و واشنگتن برای همکاری وجود داشته باشد اما اگر ترامپ بخواهد تروریسم را با اسلام گره بزند و از آن به عنوان تروریسم اسلامی یاد کند و این‌ گونه، موجی از اسلام‌هراسی برای در محدودیت قرار دادن کشورهای اسلامی را دنبال کند، آنگاه این مساله می‌تواند عواقبی را برای مسلمانان به همراه داشته باشد و حتما جمهوری اسلامی ایران هم در این باره موضع‌گیری خواهد داشت. به‌طور قطع یقین، لابی‌ها و گروه‌های یهودی حامی اسراییل در امریکا، گروه‌های تندروی جنگ‌طلب و همچنین گروه‌هایی با عقاید ضدمذهبی تلاش‌هایی را در دوره ترامپ انجام خواهند داد تا حزب‌الله را در ردیف گروه‌های تروریستی قرار دهند تا با این کار، بهانه‌های لازم برای مقابله با آن هم فراهم شود ولی جا انداختن این رهیافت که حزب‌الله یک گروه تروریستی است، کار بسیار دشوار و تقریبا محالی است و تلاش‌های قبلی هم برای جا انداختن این دریافت برای افکارعمومی غرب ناموفق بوده است. اساسا نوع رویکرد و اقدامات حزب‌الله با گروه‌های تروریستی نظیر داعش متفاوت است. حزب‌الله یک گروه دارای حمایت وسیع مردمی است که اقدامی در خارج از مرزهای لبنان نداشته و اقداماتش هم برای دفاع از لبنان در برابر حملات رژیم اسراییل بوده است. حزب‌الله هیچگاه اقدامات تروریستی انجام نداده است. حزب‌الله هیچگاه علیه اتباع کشورهای غربی را هدف قرار نداده است. این مسائل، موجب می‌شود تا امریکایی‌ها بهانه‌ای برای یکسان معرفی کردن حزب‌الله با داعش نداشته باشند و همردیف قرار دادن این دو برای افکار عمومی غرب دور از واقعیت تلقی شود.

** بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی روز شنبه ساعاتی پس از واگذاری قدرت به دونالد ترامپ در کاخ سفید در یک اقدام کم‌سابقه در ویدیویی با مردم ایران سخن گفت و تاکید کرد که وی به دنبال کمک به آنها از طریق تغییر رژیم در ایران است. به نظر شما دلیل این رفتار نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی چیست؟ او به دنبال چه بهره‌برداری‌ای از این رفتار است؟
این اقدام نتانیاهو، نخستین تلاش ضدایرانی او محسوب نمی‌شود. اوج تلاش‌های ضدایرانی نخست‌وزیر اسراییل در سال‌های اخیر، سخنرانی‌اش در کنگره علیه توافق هسته‌ای بود که به نتیجه‌ای هم نرسید. به نظر می‌رسد هم‌اکنون اسراییل از آن مواضع ضدبرجامی عدول کرده باشد؛ البته نتانیاهو همچنان ضدتوافق هسته‌ای سخن می‌گوید ولی گزارش‌هایی هم مبتنی بر آنکه اسراییل معتقد است توافق هسته‌ای باید حفظ شود، وجود دارد. در شرایط کنونی، نتانیاهو امیدوار است که با توجه به نزدیکی ترامپ به جریان‌های راستگرا بتواند دور جدیدی از اقدامات ضدایرانی را آغاز کند. البته نزدیکی ترامپ با جریان‌های راستگرا محدود به نزدیکی به اسراییل نیست ولی هم‌اکنون ائتلافی در اسراییل در قدرت است و چهره‌هایی در دولت نتانیاهو حضور دارند که شخص نتانیاهو در میان آنها، فردی معتدل محسوب می‌شود. با این وجود، روی کار آمدن ترامپ امیدواری‌های بسیاری برای نتانیاهو ایجاد کرده است. اسراییلی‌ها دل بسته‌اند تا امریکا در دوره ترامپ سفارتخانه‌اش را از تل‌آویو به بیت‌المقدس منتقل کند و این آرزوی دیرینه را اجرایی کند. آنها امیدوارند در دولت ترامپ، امریکا از شهرک‌سازی‌ها حمایت کند. با این حال، شاید اقدام اخیر نتانیاهو در راستای آن باشد که او تلاش می‌کند تا افکار عمومی و مردم عادی ایران را که نتانیاهو تصور می‌کند دغدغه جدی‌ای نسبت به موضوع فلسطین ندارند یا همراهی کمتری با گفتمان رسمی حاکمیت دارند، با خود همراه ساخته و با جلب حمایت واشنگتن، اقدامات ضدایرانی‌اش را وسعت ببخشد.

با این وجود، من فکر نمی‌کنم این اقدامات نتانیاهو مثمرثمر باشد چراکه اسراییل در میان افکار عمومی ایران به‌شدت منفور است. شاهد این مساله هم آن است که وقتی نخست‌وزیر اسراییل درباره ممنوعیت شلوار جین در ایران سخن گفت، این سخن با اعتراض و واکنش بسیار منفی از سوی ایرانیان در شبکه‌های مختلف اجتماعی همراه شد. این اعتراضات نه از سوی حاکمیت ایران یا افراد مذهبی و حزب‌اللهی که عموما از سوی افراد غیرسیاسی، عادی و تحصیلکرده انجام شد. در واقع، این واکنش نشان داد که چهره‌ای به‌شدت منفی از اسراییل در میان افکار عمومی ایران وجود دارد. نتانیاهو نیز هر کاری می‌کند تا تصویر اسراییل را میان ایرانیان بهبود ببخشد و در این راه، به هر موضوعی تمسک می‌جوید. البته موفقیت در این کار، بعید و دور از ذهن است. از سویی، باید به این نکته توجه داشت که اسراییل هم‌اینک نه تنها از سوی افکار عمومی غربی بلکه حتی دولت‌های متحد خود هم به‌شدت تحت فشار است و آنها اسراییل را به نقض حقوق بشر و انجام اقدامات خلاف معاهدات جهانی متهم می‌کنند و در این چارچوب نیز قطعنامه‌ای در شورای امنیت علیه اسراییل به تصویب رسید. پس به نظر می‌آید اسراییلی‌ها با طرح نام ایران و متهم کردن تهران به نقض حقوق بشر می‌خواهند بخشی از فشار را از خود کم کنند.

** به امیدواری نتانیاهو به ترامپ اشاره کردید. این پروژه جدید ایران‌هراسی که نتانیاهو در سایه دولت ترامپ دنبال می‌کند تا چه اندازه می‌تواند رنگ و بوی تهدید عملی و جدی علیه ایران را به خود بگیرد؟
سابقه تلاش‌ها برای ایران‌هراسی و تغییر رژیم به پیش از ترامپ و نتانیاهو برمی‌گردد و سال‌های سال و در هر دولتی، این کار انجام می‌شده است. در دولت اوباما هم این فعالیت‌ها صورت می‌گرفت و از حمایت‌های دولت امریکا نیز برخوردار بود. دیدگاه ترامپ فرصت را به گونه ‌ای ایجاد کرده است تا گروه‌های ضدایرانی فعال‌تر از قبل بشوند. این گروه‌ها می‌تواند جریان‌‌های معاند و ضدانقلاب تا کشورهایی همچون اسراییل، عربستان و قطر و حتی ترکیه و دیگرانی که نسبت به ایران قدرتمند احساس خطر می‌کنند را شامل بشود. آنها در این مدت حتما تلاش‌های‌شان را افزایش خواهند داد، لابی‌هایی را انجام می‌دهند و سعی می‌کنند بر ترامپ بدون سابقه کار سیاسی، تاثیر بگذارند. به هر حال ترامپ از نظر شخصیتی، فردی است که تحت تاثیر قرار می‌گیرد، به راحتی عصبی می‌شود و بدون در نظر گرفتن عواقب کارش، توییت می‌کند. در چنین فردی، خیلی از افراد تلاش می‌کنند اعمال نفوذ کنند. نتانیاهو نیز به عنوان یک کهنه‌کار سیاسی که سال‌های سال نخست‌وزیر بوده و با چندین دولت در امریکا کار کرده است، روانشناسی فردی ترامپ را می‌شناسد و می‌خواهد قبل از آنکه ترامپ عرق‌هایش در کاخ سفید خشک بشود، او را وادار به موضع‌گیری علیه ایران بکند. با این وجود، درباره اینکه نتانیاهو چقدر بتواند به آن نتیجه برسد، شک و تردیدهای بسیاری وجود دارد و باید منتظر ماند.

** برخی اعتقاد دارند که دلیل این رفتار نتانیاهو درست 48 ساعت پس از جابه‌جایی قدرت در امریکا، مطرح کردن دوباره نام ایران در سطح جهانی به عنوان عامل نقض حقوق بشر و تهدید‌کننده امنیت و ثبات منطقه است. تا چه اندازه دیگر بازیگران مهم جهانی مانند اتحادیه اروپا، کشورهای اروپایی و روسیه و چین به چنین تلاش‌هایی پاسخ مثبت یا منفی می‌دهند؟
اسراییل هم‌اینک در مظان اتهام است و در منظر جامعه جهانی، به عنوان یک دولت قانون‌شکن نگریسته می‌شود و نمی‌تواند با ایران‌هراسی مشکلات خود را پنهان کند. دولت ترامپ هم دولت معقولی نیست و هم با افکار عمومی خود و هم با افکار عمومی کشورهای اروپایی به مشکل برخورده است. روابط اسراییل و اروپا هم در سال‌های اخیر به نوعی با مشکلات و موانع بسیاری روبه‌رو است و ما می‌دانیم که تنش‌ها میان آنها بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته است. نوع رفتارهای ترامپ هم موجب شده تا از هم‌اکنون تحلیل‌های بسیاری بر جدایی میان اروپا و امریکا در مسائل وجود داشته باشد. این مسائل موجب می‌شود تا نه نتانیاهو و نه ترامپ به راحتی نتوانند اروپا و جامعه جهانی را به سمت ایران‌ستیزی و اسلام‌هراسی سوق دهند چراکه هر دو، در موضع ضعف قرار دارند. با این حال، تمام امید مخالفان توافق هسته‌ای آن است تا با اعمال فشارهای غیرهسته‌ای، ایران را به سمت نقض برجام بکشانند تا هم توافق هسته‌ای از بین برود و هم تبعات و مسوولیت‌های ناشی از نقض برجام بر گردن ایران بیفتد و پرونده خود را از هر گونه اشتباه مبرا سازند. در این صورت، ایران را می‌توان به راحتی تحریم کرد. هم اسراییل و هم تیم ترامپ در این باره سرمایه‌گذاری بسیاری کرده‌اند و اینکه آنها مدام بر طبل حقوق بشر، مسائل موشکی، فعالیت‌های منطقه‌ای ایران و ادعای حمایت ایران از تروریسم می‌کوبند، نیز به همین خاطر است. در واقع، آنها تلاش می‌کنند تا با اعمال تحریم‌های غیرهسته‌ای، ایران برجام را نقض کند و تهران به عنوان نقض‌کننده برجام شناخته شود. بخشی از تلاش‌های نتانیاهو در این راستا است و البته، او می‌خواهد بخشی از بحرانی که متمرکز بر او و تل‌آویو است را به سمت تهران منتقل کند. از سوی دیگر، من فکر می‌کنم موضوع اصلی اروپا در شرایط کنونی درباره ایران مساله حقوق بشر نیست چراکه اگر حقوق بشر برای اروپایی‌ها واقعا مهم بود، پرونده بسیاری از متحدان خاورمیانه‌ای اروپا، به مراتب بسیار بسیار بدتر از ایران است. البته هم در امریکا و هم در اروپا، گروه‌های حقوق بشری بسیاری فعالیت می‌کنند ولی حقوق بشر، دغدغه کلان کشورهای اروپایی نیست مگرنه روابط‌شان با کشوری مانند عربستان باید چیز دیگری غیر از روابط کنونی‌شان باید باشد. اگر مشکلی هم میان ایران و اروپا وجود دارد، من فکر می‌کنم مسائل دیگری وجود دارد که اروپا دوست ندارد آنها مسائل را مطرح کند و به همین خاطر، پشت مساله عامه‌پسند حقوق بشر قایم می‌شود و آنها را پنهان می‌کند. من فکر می‌کنم اگر مسائل اقتصادی و امنیتی میان ایران و اتحادیه اروپا حل شود، دیگر آنها به دنبال مسائل حقوق بشری در ایران هم نیستند.

** برخی تحلیلگران می‌گویند که باراک اوباما گوش‌هایش را در برابر تحریکات ضد ایرانی نتانیاهو گرفت و توافق هسته‌ای با ایران را امضا کرد اما ترامپ به دلیل نگاه‌های ضدایرانی و نداشتن آن اراده سیاسی برای حفظ دستاوردهای ناشی از توافق هسته‌ای در مرحله اول و تنش ‌زدایی از رابطه با ایران در مرحله دوم به ادعاها و تلاش‌های نتانیاهو پاسخ مثبت می‌دهد. با این تعبیر موافق هستید؟
مخالفت جمهوریخواهان، چه ترامپ و چه غیرترامپ با برجام، مخالفت محتوایی نیست. به عبارت دیگر، جمهوریخواهان با برجام مخالفت ماهوی ندارند. مشکل از آنجا شروع می‌شود که دستیابی به توافق هسته‌ای را دولت دموکرات باراک اوباما دنبال می‌کرد و برجام را یک میراث و نقطه قوت برای خود معرفی می‌کرد. همین مساله موجب دعوا میان جمهوریخواهان و دموکرات‌ها شد. برای همین نیز مشاهده می‌کنید که ترامپ و تیم او قبل از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری از پاره کردن برجام سخن می‌گفت ولی اکنون از بررسی آن و احتمالا مذاکره مجدد سخن می‌گوید. به نظر من، ترامپ رییس‌جمهور، توافق هسته‌ای را پاره نمی‌کند. برای ترامپ و جمهوریخواهان اینکه ایران، 5000 سانتریفیوژ داشته باشد یا 2000 سانتریفیوژ یا اینکه میزان ذخایرش 300 کیلوگرم اورانیوم باشد یا یک تن مهم نبود، بلکه دغدغه آنها این بود که اوباما و دموکرات‌ها، برجام را به عنوان کالایی با ارزش نفروشند. من نگرانی چندانی از اینکه ترامپ برجام را پاره بکند یا نکند یا اینکه توافق هسته‌ای را نقض بکند یا نکند، ندارم بلکه این نگرانی آن است که دولت ترامپ بخواهد با تشدید تحریم‌های غیرهسته‌ای فضای ایران را به گونه‌ای جهت بدهد که ایران را خشمگین کرده یا آنکه تهران را از دستیابی به منافع برجام ناامید کند، تا در آن شرایط، ایران اقدامی خلاف برجام انجام داده و به عبارتی، به زعم آنها توافق هسته‌ای را نقض کند تا نه تنها به خواسته قلبی‌شان برسند بلکه تهران را هم مقصر در این کار نشان بدهند. نگرانی واقعی که از ترامپ وجود دارد، این است که مگرنه ترامپ در کلیت برجام کار خاصی را نمی‌تواند انجام دهد؛ چه با فشار و چه بی‌فشار‌دار و دسته نتانیاهو و کماآنکه اوباما خصومتی با اسراییل نداشت که توافق هسته‌ای با ایران را امضا کرد اگرچه مشکلاتی میان او و نتانیاهو بود ولی همین اوباما، از زمره بزرگ‌ترین حامیان اسراییل محسوب می‌شود. این تناقض وقتی حل می‌شود که موافقت یا مخالفت با برجام را در امریکا در بافت انتخاباتی تحلیل کرد و نه در موضوعاتی محتوایی.

** جب بوش و دنیس راس 24 ساعت پس از مراسم تحلیف رییس‌جمهور جدید امریکا حضور ایران در منطقه را بی‌ثبات‌کننده خواندند. آنچه متحدان امریکا را نگران ساخته این است که ایران هر روز بیش از گذشته جای پای خود را در منطقه تقویت می‌کند و این روند همچنان ادامه دارد. تا چه اندازه این احتمال وجود دارد که متحدی مانند عربستان سعودی در کنار اسراییل، ترامپ را به منزوی کردن ایران به واسطه تشدید تحریم‌های غیرهسته‌ای ترغیب کنند؟
تحرکات ضد ایرانی از ماه‌ها قبل وجود داشته است. در جریان مذاکرات هسته‌ ای هم به یاد داریم که سعود به الفیصل، وزیر امور خارجه سابق عربستان به وین رفت و جان کری، وزیر امور خارجه سابق امریکا با او، در داخل هواپیمایش دیدار داشت. این نشان می‌دهد که ریاض خواهان برداشته شدن فشارها از تهران نیست. آنها دیدند دست‌شان در برجام خالی است و به همین خاطر به مسائل دیگر روی آورده‌اند. نامه جب بوش و دنیس راس هم در همین چارچوب است. من فکر می‌کنم آنها می‌خواهند کاری را انجام دهند و فضا را به گونه‌ای جهت بدهند تا در آن شرایط، ایران به‌شدت عصبی شده و اقدام فوری، تند و بدون محاسبه انجام دهد. اینکه قانون ایسا توسط جمهوریخواهان تمدید می‌شود یا آنکه ایران را متهم به نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم می‌کنند و طرح ادعایی درخصوص فعالیت‌های منطقه‌ای ایران و سردار قاسم سلیمانی می‌کنند یا مقابله با کشتی‌های ایرانی در خلیج فارس و مورد هدف قرار دادن آنها از همان تحریکات غیرهسته‌ای است چون می‌دانند در مسائل هسته‌ای، دست‌شان خالی است و تنها امیدشان تحریک کردن در مسائل غیرهسته‌ای است. البته ایران در سطح منطقه‌ای در موقعیت برتر قرار گرفته و در ائتلاف نانوشته‌ای که با روسیه و تا حدودی ترکیه دارد، توانسته است مسائل منطقه‌ای را به سمت خواست‌های خود جهت بدهد و این در شرایطی است که امریکا و متحدان او قدرت مانور چندانی ندارند.

** آیا متحدان سنتی امریکا از جایگاه قابل قبولی در نزد ترامپ برخوردار هستند؟
هر کشوری در جایگاه خاص خود قرار دارد. ممکن است دو کشور با یکدیگر روابط بسیار نزدیکی داشته باشند ولی این مساله به معنای هم‌جهت بودن صددرصدی نیست. ترکیه و امریکا در ناتو هستند ولی آنکارا و واشنگتن به صورت کامل در همه مسائل اتفاق نظر ندارند. آنچه اکنون به نظر می‌آید، این است که کلیت جهان در حال حرکت به سمت درون‌گرایی و تمرکز بر منافع ملی است. در واقع، یک نوع ناسیونالیسم‌گرایی در جهان ظهور کرده که موجب تعارض در منافع شده است. آنکارا و واشنگتن با یکدیگر متحد هستند ولی همین امریکا متهم به حمایت از کودتا در ترکیه می‌شود و اینکه گفته می‌شود روس‌ها به ترک‌ها درباره کودتا هشدار داده بودند. اکنون دیگر عربستان مانند قبل گوش به فرمان امریکا نیست و در یمن دست به اقدامات یکجانبه‌گرایانه‌ای می‌زند که چندان خوشایند واشنگتن نیست. این نشان می‌دهد که امریکا دیگر مانند قبل امکان اجماع‌سازی کامل را ندارد و این‌گونه نیست که امریکا تصمیمی را بگیرد و مابقی کشورها گوش‌ به فرمانش بوده و پشت سرش باشند و هرچه واشنگتن بگوید، اجرا کنند. حتی روابط اسراییل و امریکا هم مانند قبل نخواهد بود و مشاهده کردیم اسراییل سفیر امریکا را احضار می‌کند و واشنگتن ابایی از وتو نکردن طرح ضد اسراییلی در شورای امنیت ندارد.

** پس از مراسم تحلیف دونالد ترامپ، کاخ سفید در بیانیه‌ای برنامه‌های نظامی دونالد ترامپ را منتشر کرد. در این بیانیه ادعا شده است که امریکا بناست سامانه دفاع موشکی را برای مقابله با موشک‌های کره‌شمالی و ایران ایجاد کند. انتشار چنین بیانیه‌ای و اشاره به نام ایران در آن تا چه اندازه نظریه‌ای را که ایران، اولویت 100 روز نخست ریاست‌جمهوری ترامپ نیست، رد می‌کند؟
من فکر می‌کنم اگر ایران هوشیار باشد و هوشیار عمل کند، امریکا هر طرحی هم داشته باشد، موفق نخواهد شد. تاکنون این هوشیاری به وضوح خود را نشان داده است. درخصوص آن بیانیه هم باید گفت که سوالاتی بسیاری درباره آن وجود دارد و پاسخ آنها مشخص نیست. هنوز معلوم نیست که امریکا چه سامانه‌ای را می‌خواهد ایجاد کند؟ کجا می‌خواهد ایجاد کند؟ با چه بودجه‌ای؟ از دولت بوش تا امروز هم بحث مقابله با توانمندی‌های موشکی ایران مطرح بوده است. در دوره بوش، این سامانه‌ها برای مقابله با توانمندی ایران، سپرهای موشکی در رومانی و لهستان مستقر شدند و در دوره اوباما، در چک و بلغارستان این سامانه ایجاد شدند. ترامپ هم این مساله را مطرح کرده ولی معلوم نیست چه کار رسمی می‌خواهد انجام دهد. با این وجود، استقرار سامانه‌های موشکی مختص به ایران نیست و پشت پرده آن موشک‌ها، روسیه است.
هرگونه سامانه موشکی در هر کجایی که باشد، روس‌ها را هم می‌تواند مورد هدف قرار دهد. به نظر می‌رسد پس از پایان ماه عسل ترامپ و پوتین، روابط امریکا و روسیه مجددا به سمت تنش خواهد رفت. اینکه سامانه موشکی همان روز اول مطرح می‌شود، نشان می‌دهد قرار نیست پشت لبخندهای ترامپ، رقابت‌های میان مسکو و واشنگتن هم مورد نادیده قرار گرفتن واقع شود. واشنگتن هم می‌داند که ایران، موشکی برای حمله به امریکا ندارد چون برد موشک‌هایش مشخص است و هدفی هم برای حمله به امریکا ندارد، پس استقرار این سامانه به اسم ایران، تنها یک بهانه است و قطعا عملیاتی کردن آن، با واکنش تند مسکو روبه‌رو خواهد شد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.