به گزارش عصرایران؛ وقتی محمدرضا احمدی گزارشگر بازی استقلال تهران - استقلال خوزستان در میانه گزارش گفت «مربی ۴۵ ساله استقلال تهران» انگار یک لحظه زمان ایستاد. بازیکن ها روی صفحه تلویزیون یخ زدند و ذهن با شتاب به میانه دهه هفتاد رفت. به این سرعت ۲۰ سال گذشت!؟

روزهایی که خیلی از ما آرزو می کردیم مثل علیرضا منصوریان پا به توپ بشویم. در عصر بازیکنان سر به زیر، منصوریان سربالا بود. خوش تکنیک، خلاق و موهایی که به مُد آن روزگار به سمت بالا شانه می کرد. محبوب استقلالی ها.

بیست سال بعد او کنار خط طولی ورزشگاه آزادی بعد از شکست ۲-۱ مقابل استقلال خوزستان، دست هایش را به سینه چسباند، راه رفت و به سکوهای خالی خیره شد. جایی که زمانی پیراهن بزرگ شماره ۱۰ او روی آن می رقصید حالا بار دیگر شاهد شکست خوردنش بود. شاهد آب شدن قصر یخی که قرار بود کاخ جواهرنشان شود.

حتی متعصب ترین هوادار استقلال هم می داند که استقلال نبُرد چون «جان بُردن» نداشت. آنها در حالی شکست خوردند که انگار مدت هاست طرح و برنامه ای برای پیروزی ندارند. یا دارند و نمی توانند پیاده اش کنند.

گزنده است اما دلچسب ترین نمایش استقلال علیرضا منصوریان همان بازی در اصفهان مقابل سپاهان بود که اتفاقاً در آن به پیروزی نرسید اما هواداران را امیدوار کرد. چرا استقلال نمی تواند روند درخشش را حفظ کند و ثبات کی به اردوی آبی ها برمی گردد؟

علیرضا منصوریان از فضای مجازی شکایت می کند. پدیده ای نو که او اعتقاد دارد آنقدر برای تیمش حاشیه درست کرده که اگر توان داشت آن را «دیلیت» می کرد. اصرار سرمربی جوان آبی ها برای نو نشان دادن ادبیات و نگاهش و استفاده از واژه های انگلیسی چون «رفرش»، «فرشینگ»، «فیموس»، « دیلیت» و ... هنوز نتوانسته به تیمش کمک کند.

او در حالی از فضای مجازی اعلام بیزاری می کند که بخشی از موفقیت و شهرتش در دوران مربیگری را مدیون همین فضاست. جایی که با نفت که فشار و حاشیه و تماشاگری نداشت نتیجه گرفت و صفحه اینستاگرام راه انداخت و هزاران نفر او را فالو کردند و برخی التماسش می کردند به عنوان قهرمان بیاید و استقلال را نجات بدهد!

او خود را به عنوان یک مربی علمگرا نشان داده بود که اهل آنالیز و بررسی فنی و نمودار و جی پی اس بستن به بازیکنان است اما چرا حتی جوان های آبی که منصوریان اعتبارش را برای آنها به حراج گذاشته است پاسخ این اعتماد را نمی دهند؟

حاشیه های پیرامون استقلال آنچنان زیاد است که بدنه تُرد تیم جوانش را هر روز در معرض شکستن قرار می دهد. آیا او روی نیمکت تنهاست؟ محمد خرمگاه که زمان جوانی اش مدافعی سمج، سختگیر، کم حرف و کم حاشیه بود می تواند از نظر فنی در لحظه های بحرانی کاری را بکند که «مجید صالح» در استقلال انجام می داد؟

آیا پیشکسوتان استقلال واقعاً مشتاقانه استقلال تحت رهبری منصوریان را دوست دارند و برخی از آنها می توانند موفقیت او را تحمل کنند؟ موج عجیبی که برای بازگشت فتح الله زاده شکل گرفته است به استقلال در این روزها کمک می کند؟

در کنار تلاطم استقلال تهران باید استقلال خوزستان را تحسین کرد. پیروزی آنها نه مرهون بخت و اقبال که در نتیجه یک بازی مسلط و هوشمندانه به دست آمد. دو گل «حسن بیت سعید» و «نوید عاشوری» به خوبی تک گل «کاوه رضایی» را محو کرد. بیت سعید یکی از بهترین و خلاق ترین بازیکنان فوتبال ایران است که ما در سال فقط چهار بار فرصت دیدن بازی او را داریم! آن هم تنها زمانی که مقابل استقلال و پرسپولیس بازی می کند. منصفانه نیست.

استقلال خوزستان نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیاست. آنها باید مثل یک قهرمان رفتار کنند و نتیجه بگیرند. سید سیروس پورموسوی سرمربی آبی های اهواز بعد از این پیروزی گفت ما با قلب مان بازی کردیم. او مثل منصوریان، گل محمدی، علی دایی، مجبتی حسینی و ... از نسل جدید مربیان فوتبال ایران است.

کاش فدراسیون فوتبال ایران بخشی از هزینه هایش را صرف آموزش اجباری این مربیان و اعزام آنها به دوره های بین المللی و حضور در کنار تیم های بزرگ دنیا کند. آن وقت شاید لازم نباشد این همه در پی نازکشیدن مربیان «دائم القهر»! باشیم.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.