در ادامه می خوانیم: آیت‌ا.. هاشمی شخصیتی بود که دوست و دشمن به شخصیت والای او احترام می‌گذاشتند. شخصیتی که در عرصه داخلی به آبادانی خرابی‌های جنگ پرداخت و در عرصه خارجی تلاش کرد ایران را به جهانیان بشناساند. او بحق استوانه انقلاب بود. تمام جریان‌های سیاسی کشور او را مانند پدری دلسوز می‌دانستند که جز خیر و صلاح کشور به چیزی نمی‌اندیشد.

این مهم را می‌توان در تشییع جنازه میلیونی او مشاهده کرد. با اینکه در این چند سال اخیر تندروها بسیار بر وی تاختند و انواع تهمت‌های ناروا را به وی زدند اما مرد مصلحت تنها به لبخند و دعای آنان اکتفا کرد و هیچ‌گاه لب شکایت نگشود. این سخن وی همیشه در اذهان باقی می‌ماند: «سینه من، صندوق اسرار نظام، مردم و گروه‌هاست. اگر بنا شد مسائل شفاف شود، ممکن است این شفافیت چشم بعضی‌ها را بزند، ولی من این کار را نمی‌کنم».

بله! صراحت و شفافیت آیت‌ا... هاشمی چشم خیلی‌ها را می‌زد و محبوبیت او در میان آحاد ملت ایران برای بسیاری گران می‌آمد، او در عین حال که فقیهی عالم به مسائل روز بود، سیاستمداری برجسته و روشنفکری آزاداندیش بود. هاشمی از راست‌ قامتان عرصه تاریخ بود که یاد و نامشان همیشه زنده جاوید است. برای بررسی ابعاد شخصیتی حضرت آیت‌ا... هاشمی‌رفسنجانی «آرمان امروز» با نعمت احمدی، حقوقدان، به گفت‌ و گو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

**آیت‌ا... هاشمی ویژگی‌های شخصیتی بسیار والایی داشت که همگان را به تحسین وامی‌داشت. با توجه به این موضوع، ارزیابی شما از عملکرد ایشان در دوران انقلاب، ریاست‌مجلس و پس از آن چیست؟
آقای هاشمی شخصیت مختلف‌الابعادی بود. آنها که نسبت به دهه اول و دوم آقای هاشمی و رفتارش نقد دارند، باید در نظر داشته باشند که موضوعات را باید در زمان و مکان خود مورد بررسی قرار داد. در آن تاریخ، موج انقلاب و حوادث سریع و تند بود، اما مشاهده می‌کنیم که آقای هاشمی در نقطه اعتدال ایستاده است. آن زمان قانونی نبود، یعنی برابر اصل 4 قانون اساسی باید قوانین شاهنشاهی را با قوانین شرعی تطبیق می‌دادیم.

این جمله را از آیت‌ا... هاشمی شنیدم که حضرت امام (ره) پیشنهاد داده بود که آقای هاشمی ریاست قوه قضائیه را برعهده بگیرد، اما آقای هاشمی نپذیرفته و گفته بود قوه قضائیه بند دارد، زندان دارد، اعدام دارد و من روحیه این کار را ندارم. لطافت روحیه آقای هاشمی در همین موضوع نمایان می‌شود. وی به‌درستی مجلس را انتخاب کرد و توانست قوانین مادر را آن‌گونه که مطابق با مسائل روز بود طرح و تصویب کند.

در سه دوره‌ای که آقای هاشمی ریاست‌مجلس را برعهده داشت، قوانینی در مجلس تصویب شد که نشان داد ایشان بر همان خط اعتدالی حرکت کرد که در پایان عمرش مردم وی را به این ویژگی شناختند. جالب اینجاست که پیشنهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام قبل از بازنگری در قانون اساسی از سوی آقای هاشمی به حضرت امام داده شد که همین موضوع، نشانه درایت و تدبیر آقای هاشمی بود. ایشان متوجه شد برخی از مصوبات مجلس دچار تندروی‌ها می‌شود، لذا با این دیدگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام را پیشنهاد داد که مورد موافقت امام(ره) قرار گرفت. این نهاد بعد از بازنگری در قانون اساسی در اصل 112 آمد.

آقای هاشمی در دورانی که در مجلس بود جدای از ریاست و مدیریت خوبی که داشتند باعث شدند قوانین خوبی نگاشته شود. یک لحظه تصور کنید اگر مجمع تشخیص مصلحت نظام نمی‌بود در تضاد بین نظرات چه اتفاقی رخ می‌داد.

**برخی هنوز درباره مسائل زمان جنگ، پذیرش قطعنامه و حواشی آن مسائلی را مطرح می‌کنند. تحلیل شما از اقدامات آقای هاشمی در جنگ چیست؟
یکی از وظایفی که آقای هاشمی در زمان حیات امام داشت مسأله جنگ بود. در این راستا باید به خاطرات آقای هاشمی از آغاز جنگ تا پذیرش قطعنامه رجوع کرد. برخی این‌گونه می‌پندارند که آقای هاشمی باعث شد جنگ ادامه پیدا کند، اما ایشان در آن زمان کوشش داشت یک تنش‌زدایی با کشورهای منطقه صورت بگیرد که باعث شود دولت انقلابی ایران را به رسمیت بشناسند و تضادی با ایران نداشته باشند.

آقای هاشمی در خاطرات خود نیز آورده ما این دغدغه را داشتیم که جنگ در زمان حضرت امام(ره) خاتمه پیدا کند. یکی از نکاتی که مخالفان آقای هاشمی نسبت به وی داشته و دارند درباره پایان جنگ است. هوشیاری و جسارت آقای هاشمی در نوع پذیرش قطعنامه قابل تامل و تحسین است. وی حاضر می‌شود که قطعنامه را بپذیرد و او را محاکمه کنند. آقای هاشمی تا این اندازه از خود گذشت و جسارت به خرج می‌داد.

**دوران ریاست‌جمهوری آیت‌ا... هاشمی را چطور ارزیابی می‌کنید؟
یکی دیگر از مقاطع زندگی سیاسی آقای هاشمی از سال 68 تا 76 است که دو دوره ریاست‌جمهوری را شامل می‌شود. وی کشوری جنگ‌زده و مواجه با بحران‌های بین‌المللی را تحویل گرفت. اگر نگاهی به لیست تحریم‌هایی کنگره آمریکا بیندازیم بحران‌هایی که آقای هاشمی در دولت خود با آنها روبه‌رو بود را مشاهده می‌کنیم. متعاقب این مساله در بهمن ماه 67 مساله سلمان رشدی، فتوای حضرت امام و خروج دسته‌جمعی سفرای دولت‌های غربی از ایران پیش می‌آید.

در آن دوران کشور ما دچار تنش با آمریکا، کشورهای اروپایی و مساله فروش نفت بود. دولتی که از جنگ بیرون آمده بود باید ساخته می‌شد و آقای هاشمی باید کشور را می‌ساخت. یکی از نقدهایی که به آقای هاشمی وارد می‌شود این است که دست خیلی‌ها را برای فعالیت خصوصی اقتصادی باز گذاشت، به‌ویژه برخی نهادهای نظامی در زمان وی کار ساختمان‌سازی، جاده‌سازی و امور عمومی را به عهده گرفتند. فراموش نکنیم که در آن دوران به خاطر هشت سال جنگ، تحریم‌ها و به لحاظ نابسامانی‌های ناشی از جنگ، یک شرکت خصوصی نبود که بتواند یک پل یا یک جاده بسازد؛ در چنین شرایطی دولت باید چه می‌کرد؟ پس از آتش‌بس میان ایران و عراق می‌بینیم که صدام حمله می‌کند و کویت را می‌گیرد که آمریکا مستقیما وارد منطقه می‌شود و جنگ اول خلیج‌فارس اتفاق می‌افتد.

از این رو ما با یک جبهه بیرونی نامربوط با ایران و یک جبهه درونی که فاقد امکانات مالی است و کشوری که دست‌کم پنج استان آن ویران شده و باید بازسازی شود، مواجه می‌شویم. تمام این مسائل و سازندگی کشور و تنش‌های بین‌المللی نیز در زمان آقای هاشمی بود. بزرگ‌ترین معضل در دوره آقای هاشمی وجود ارزهای چندنرخی بود و در این مرحله آقای هاشمی مدیریت خود را نشان می‌دهد.

در این راستا مناطق ویران‌شده کشور بازسازی می‌شود. یک نقدی که آن زمان به کابینه آقای هاشمی می‌شد این بود که می‌گفتند کابینه شما سیاسی نیست و وی در پاسخ می‌گفت که من به اندازه کافی خودم سیاسی هستم و کابینه من باید کابینه کاری باشد. اگر آماری از راه‌ها، اتوبان‌ها، کارخانجات، پل‌ها و سدها در سال 1368 گرفته شود مشخص می‌شود که ما در آن دوران از این بابت در چه جایگاهی قرار داشتیم. شرایط آن‌وقت به‌گونه‌ای بود که حتی پنیر، شیر و... را باید از کشورهای اروپایی وارد می‌کردیم.

**در دوران بعد از ریاست‌جمهوری آقای هاشمی، فضای جامعه به لحاظ سیاسی‌اقتصادی بهتر شد؟
وقتی آقای هاشمی در سال ۷۶ از دولت رفت، باید تعداد کارخانه‌ها، سدها، پل‌ها و... را در نظر می‌گرفتیم که چقدر پیشرفت و توسعه داشتیم. این در حالی بود که با مسائل منبعث از جنگ و بازسازی کشور، خزانه دولت کاملا خالی بود. می‌توان اذعان داشت که خروجی هشت سال دولت آقای هاشمی، دولت رئیس دوره اصلاحات است که توانست توسعه اقتصادی آقای هاشمی را به مرحله‌ای برساند که کشور دارای صندوق ذخیره ارزی و دولت دارای پشتوانه مالی و ثبات شد.

**در سال ۸۴، آقای هاشمی برای اینکه قطار انقلاب از ریل خارج نشود تذکرات زیادی داد و حتی خود کاندیدا شد. به نظر شما نگرانی ایشان از چه بود؟
متأسفانه در سال 84 یکی از اشتباهات تاریخ ایران رقم خورد که آن هم آمدن آقای احمدی‌نژاد بود. آقای احمدی‌نژاد اصلا یک دولتمرد مدرن پارلمانی نبود، اما برخی می‌گویند که وی دولتمرد بوده و رجل سیاسی محسوب شده است. البته نمی‌دانم با چه استدلالی ایشان به عنوان رجل سیاسی شناخته شد. ذهنیت احمدی‌نژاد اصولا قانون‌گریز و قانون‌ستیز بود و علنا می‌گفت من قانون را قبول ندارم که همین مورد باعث تذکرات مکرر دلسوزان نظام از جمله آیت‌ا... هاشمی می‌شد، یا مثلا در همین متروی تهران که یادگار آقای هاشمی است و 10 سال پسر ایشان در آن به مدیریت پرداخت، احمدی‌نژاد هیچ‌گونه هماهنگی در نحوه اداره امور نداشت.

آقای هاشمی توانست در این مدت کادرسازی کند؛ به این صورت که نیروهایی را جمع کرد، بدون اینکه مجموعه‌ای داشته باشد که بتواند کم‌کم وضعی که احمدی‌نژاد به وجود آورده بود را سامان دهد و قطار منحرف‌شده را به ریل بازگرداند. در آن دوران مجلس تصویب کرد که یک میلیارد دلار برای گسترش مترو تخصیص دهند. آقای محسن هاشمی می‌گفت اگر این یک میلیارد در اختیار ما باشد 470 کیلومتر که کل متروی تهران است را ما می‌توانیم تونل بزنیم و از درآمد خود مترو نیز بعدا ایستگاه‌ها را بسازیم، اما آقای احمدی‌نژاد گفت من به مترو پول نمی‌دهم، تا جایی که در نهایت آقای هاشمی مجبور شد استعفا دهد و گفت اگر حس می‌کنید من مانع هستم شخص دیگری را جایگزین کنید. در سایر کشورها نیروهای جنگ پس از اتمام جنگ به سمت و سوهای دیگر می‌روند، اما در ایران بعد از پایان جنگ، جنگ به خاتمه نرسید و در کشورهای منطقه دنبال شد. اکنون اگر بودجه نظامی کشور را نگاه کنید، مشاهده می‌شود که رقم بالایی برای این امر اختصاص داده شده است.

از طرفی آقای احمدی‌نژاد با سوء‌مدیریت باعث شد شش قطعنامه علیه ایران صادر شود و به باور من تنها پایگاهی که در آن دوره باقی مانده بود دفتر آیت‌ا... هاشمی بود. اگر به آنجا سری می‌زدید مشاهده می‌کردید که چه نیروهایی و با چه انگیزه‌هایی گرد وی جمع می‌شدند.

**در سال 92 آقای هاشمی با حمایت بسیاری وارد انتخابات شد، اما ناگهان شاهد رد صلاحیت ایشان بودیم. عملکرد وی بعد از آن را چطور می‌بینید؟
یکی از خطاهای استراتژیک در سال ۹۲ ردصلاحیت آیت‌ا... هاشمی بود. هیچ‌کس باور نمی‌کرد نظام استوانه و ستون فقرات خودش را ردصلاحیت کند. جالب اینکه مجموعه‌ای آقای هاشمی را ردصلاحیت کرد که هشت سال پیش شخص گمنامی چون احمدی‌نژاد را تایید صلاحیت کرد. در همان دوره می‌بینیم آقای هاشمی ردصلاحیت می‌شود، اما هفت نفر دیگر تأیید صلاحیت می‌شوند.

آن هفت نفر نیز زمانی همه کارگزار آقای هاشمی بودند، یا در کابینه وی حضور داشتند، یا در نهادها و سازمان‌هایی که تحت نظر ایشان بود فعالیت می‌کردند. این بزرگ‌ترین خطایی بود که در تاریخ ایران صورت گرفت، اما آقای هاشمی با مدیریت و هوش سیاسی از خطای مسلم بخش‌هایی که وی را رد صلاحیت کردند استفاده کرد، بدین‌گونه که مشی اعتدالی خود را حاکم و نزدیک‌ترین چهره به خودش را حمایت کرد تا وی رأی بیاورد.

**نظر آیت‌ا... هاشمی در ارتباط با دولت آقای روحانی چه بود و جایگاه وی در میان مردم از سال ۸۸ به بعد چگونه تعریف می‌شود؟
در یکی از جلساتی که با آقای هاشمی داشتیم، من از ایشان سوال کردم که عملکرد آقای روحانی چگونه است؟ آقای هاشمی گفت که آقای روحانی آن‌قدر به من نزدیک است که اگر من را در یک اتاق و آقای روحانی را در اتاقی دیگر بگذارید و موضوع واحدی به هر دوی ما بدهید و برای برون‌رفت از آن موضوع راه‌حلی بخواهید، مطمئن باشید که هر دو یک راه‌حل ارائه خواهیم داد. این مشی اعتدالی آقای هاشمی را عملا در برنامه دولت آقای روحانی شاهد بودیم.

آقای هاشمی توانست میوه اعتدالی خود را در آقای روحانی به ثمر برساند. آقای هاشمی در یکی از صحبت‌هایش گفت یکی از اهداف من این بود که اگر برای ریاست‌جمهوری بیایم مسأله پرونده هسته‌ای را تعیین تکلیف کنم که خوشبختانه با برجام به صورت مدبرانه این مساله خاتمه یافت. مردم نیز از آقای هاشمی قدردانی کردند، بدین صورت که وی در انتخابات ریاست‌جمهوری ردصلاحیت شد، اما در انتخابات خبرگان رهبری تأیید صلاحیت شد. فاصله آرای آقای هاشمی با نفرات بعدی گویای قدرشناسی مردم تهران بود.

نزدیک به یک میلیون رأی تفاوت بود، یعنی کسانی که در پای صندوق‌های رأی حاضر شدند فقط به آقای هاشمی رأی دادند. درایت و تیزهوشی و هوشمندی آقای هاشمی این بود که با وجود رأی بالای خود نخواست که رئیس مجلس خبرگان شود و جالب اینکه نفر شانزدهم رئیس مجلس خبرگان شد. اگر لیست مراجعان و کسانی که متقاضی ملاقات با آقای هاشمی بودند را در این ایام از دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام بگیریم، می‌بینیم کسانی که به دفتر آقای هاشمی مراجعه کردند از منتهی‌الیه راست تا منتهی‌الیه چپ بودند. این امر نشان از جایگاه بالای آقای هاشمی دارد. آقای هاشمی خود گفتند که من سنگ صبور مردم هستم.

**اگر بخواهید بعد از انقلاب زندگی سیاسی آیت‌ا... هاشمی را به مقاطع مختلف تقسیم کنید، چه مقاطعی خواهد بود؟
زندگی سیاسی آقای هاشمی پس از انقلاب ۳ دوره دارد. دوره اول مجلس و جنگ، که در آن زمان اعتدال معنا و مفهومی ندارد و تندروی گروهک‌ها، جنگ، ریزش‌های بعد از انقلاب و مجلس را شاهدیم. دوره دوم آقای هاشمی دوره سازندگی است. آقای هاشمی سهم بسیار زیادی از توسعه اقتصادی کشور داشت. جالب است که می‌گویند در زمان آقای هاشمی توسعه سیاسی وجود نداشت، اما تأثیرگذارترین روزنامه ایران یعنی سلام در دوره آقای هاشمی منتشر می‌شد.

خود بنده یکی از نویسندگان روزنامه سلام بودم و قاطعانه می‌گویم آنچه در دوره آقای هاشمی نوشته می‌شد را هنوز نمی‌توان در روزنامه‌های امروزی کار کرد. در آن دوران آقای هاشمی مستقیما سیبل حملات بود، اما با این وجود ضریب تحمل و بردباری آقای هاشمی چنان بود که رسانه‌ها در آزادی کامل عقاید خود را نسبت به دولت بیان می‌کردند. دوره سوم، دوره کادرسازی آقای هاشمی است. وی سنگ صبوری بود که به تنهایی پناهگاه مردم بود. روزی که آقای هاشمی برای ثبت‌نام انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ به صحنه آمد همه این شعار را می‌دادند: «صل علی محمد، ناجی ملت آمد». در این دوره آقای هاشمی ناجی ملت و سنگ صبور ملت بود و نمی‌دانم با نبود او چه باید کرد؟ خلأ آقای هاشمی جبران‌ناپذیر است.

او میزان‌الحراره‌ای بود که توانست اعتدال را حاکم کند، اما حیف که اکنون دیگر در میان ما نیست. در طول انقلاب افراد مختلفی از انقلابیون از میان ما رفتند، اما با وجود آقای هاشمی این خلأها پر می‌شد، افسوس با رفتن آقای هاشمی یک خلأ عظیمی به وجود آمده است. من هیچ موقعی کشور را بدون آیت ‌ا... هاشمی تصور نمی‌کردم، اکنون این پرسش مطرح است که پس از هاشمی، ایران چه وضعی خواهد داشت؟ تصور ایران بدون هاشمی باورنکردنی است.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.