فرزین پورمحمدی در خبرآنلاین نوشت: یک دفتر سینمایی واسه تست بازیگری آگهی داد و من هم که فارغ التحصیل بیکار رشته بازیگری؛ با هزار امید و آرزو رفتم اونجا... فضای دفتر، مثل فیلم های اکسپرسیونیستی قرن نوزدهم آلمان کم نور و عجیب و مملو از عکس های سینمایی بود. خانم خوش بر و رویی با ظاهری شبیه به هنرپیشه های زن فیلم های پست مدرن، پشت یک میز زیر قاب عکس پرویز پرستویی نشسته بود. خانم جوان به محض دیدن من لبخندی زد و گفت: برای بازیگری تشریف آوردید؟ با فیگور بهروز وثوقی در قیصر گفتم: اگه خدا قبول کنه ... خانم بدون توجه به ژست سینمایی‌ام ، پرسید: می تونم بپرسم چقدر هزینه برای این کار درنظر گرفتید؟

حسابی جا خوردم اما خودمو سریع جمع و جور کردم و با تعجب پرسیدم؟ هزینه؟ اما من فکر می کردم قراره یه چیزی هم دستمو بگیره تا بزنم به زخم زندگیم! آخه من کارشناسی ارشد این رشته هستم و در حال حاضرهم دنبال کارم. ناگفته نمونه که در ۳ جشنواره دانشجویی و منطقه ای هم برنده بهترین بازیگر نقش اول مرد شدم.

خانمه گفت: خیلی خوشحالم ؛ اما بجز تبریک، کار دیگه ای نمی تونم براتون کنم! می دونید، اینجا ضوابط خودشو برای انتخاب بازیگر داره. ما حتی از متقاضیان تست هم نمی گیریم! قیافه هم مهم نیست چون گریمورهای ما می تونند چهره شما رو از جرج کلونی تا قنبرک و سمندون تغییر بدن!

پرسیدم پس ملاک انتخاباتون چیه؟

خانم با لبخندی زیبا گفت: کاملا بستگی به میزان هزینه ای داره که شما براش صرف می کنید.

من هم کم نیاوردم و گفتم : درسته که بیکارم اما بابام خیلی پولداره و همیشه دست به جیب

خانم با خوشحالی گفت: معلوم می شه که می تونیم با هم به تفاهم برسیم . ببینید شما باید بر اساس جدولی که براتون خواهم خوند یکی از گزینه ها رو انتخاب و متعاقبا برامون کارت به کارت کنید! آماده اید؟

با اعتماد به نفس خاصی گفتم: بفرمایید من آمادگیش رو دارم.

خانمه هم، اینطور ادامه داد: ما چند جور نقش داریم ؛ نقش اول ، نقش دوم ، نقش یکی مونده به آخر و نقش آخر که این آخری به دو قسمت تقسیم می شه : «هنر ور و سیاهی ها» البته «سیاهی ها» هم خودش به «سیاهی لشکر، سیاهی گردان و سیاهی جوخه» تقسیم می شه.حالا کدوم رو می خواهید تا تعرفه اشو بهتون بگم؟

گفتم : البته همه رو می دونم چی به چی هستند فقط فرق های این چند تا آخری رو نفهمیدم.

خانم با خوش رویی هر چه تمامتر گفت: متوجهم و حتما هم براتون توضیح می دم ... ببینید؛ نقش یکی مونده به آخر حداکثر می تونه تا ۲ کلمه رو بگه، مثل «آره و نه» و یا «سلام و خداحافظ» اما آپشن های مختلف نقش آخر ی ها شرائطشون از این قراره: «هنر ور ها» می تونند تو فیلم سرفه و عطسه بکنند اما «سیاهی ها» تحت هیچ شرائطی نمی تونند.

پرسیدم: می تونم بپرسم «سیاهی ها» دیگه چه جور صیغه ایه ؟

خانم با صبر و حوصله خاصی گفت: اوکی و بقول ندا، چراکه نه! ببینید، «سیاهی ها» همونطور که گفتم خودشون به سه گروه تقسیم می شن: ارزونترین شون «سیاهی لشکر ها» هستند. در این حالت شما در یک فیلم جنگی بین یک لشکرخواهید بود اما در حالت «سیاهی گردان» شما رو تو همون فیلم، بین یک گردان می گذاریم . اما در «سیاهی جوخه» شما رو توی یک جوخه می فرستیم که بالطبع احتمال دیده شدن شما در یک جوخه خیلی بیشتر از بقیه می شه و به همون نسبت هم، فی بالاتر می ره!

البته نقش های خز تری هم دارم که چون احساس می کنم در شان شما نیست اونها رو نمی گم!

با هیجان گفتم: اما من می خوام با اونها هم آشنا بشم. با لبخندی زیبا گفت: چقدر شما جالب توجهید. باشه خدمتتون عرض می کنم. ببینید، بدی این نقش های خز اینه که نه صورت شما نشون داده می شه و نه صداتون! در نتیجه، احتمال چهره شدنتون کمه! گفتم: می شه مثال بزنید؟

با متانتی خاصی گفت: حتما؛ مثالش هم می شه مثل بازی کردن نقش یک مرده زیر ملافه سفید! البته اون هم سختی های خودش رو داره، چراکه شما باید تضمین بدید حداقل تا دو دقیقه اون زیر نفس نمی کشید و یا ملافه تکون نمی خوره! یک نقش هم دارم که جزو آپشن های پایینه که فکر کنم اگه نخونمش سنگین تره! باز هم با کنجکاوی خاصی پرسیدم: می بخشید، اما من خیلی دلم می خواد بدونم که خز تر از این نقش ها دیگه چی ممکنه باشه؟

خانم با صبوری و مهربانی شبیه برنادت در فیلم آهنگ برنادت گفت: دانستن حق شماست . معلومه فرد باهوش و کنجکاوی هستید، ببینید در این نقش، شما باید پشت در یک دستشویی بشینید و وقتی آرتیست فیلم می خواد بره توی دستشویی، از پشت در بگید : «اهه » و یا سرفه کنید. البته در هر حال صداتون دوبله خواهد شد چون همونطور که گفتم طبق ضوابط، حق سرفه کردن فقط و فقط متعلق به گروه هنرورهاست که قیمتش بالاتره. حالا با این تفاسیر تونستید نقشتون رو انتخاب کنید؟

با فیگور بچه پولدارها گفتم: بابام گفته: کمتر از نقش اول رو قبول نکن!

خانم با خوشحالی گفت: چقدر پدر با شعوری دارید، می تونم بپرسم، نقش اول مثبت می خواهید یا نقش اول منفی؟!

با قاطعیت گفتم: نقش اول مثبت که حتما هم، گرونتره.

خانمه گفت: براوو چه هوشی ، بچه حلال زاده به باباش می ره ! حالا شما باید این سوال رو جواب بدید که : نقش مثبتی می خواهید که آخر فیلم زنده می مونه و با دختره ازدواج می کنه یا نقش مثبتی که آخرش قهرمانانه در آغوش دختره می میره؟ طبعا دومی ارزونتر پاتون درمیاد!

گفتم: ممنونم اما من اولی رو می خوام؛ بلکه اینطوری مشکل ازدواجم حداقل توی فیلم هم که شده، حل بشه

خانم با لبخند ملیحی گفت: شما، هم باهوش و با شعورید و هم شوخ و با نمک ... اجازه بدید اولین نفری باشم که این وصلت رو تبریک می گه! خب؛ در این صورت تعرفه اتون بر اساس نقش مقابل زنتون فرق می کنه ها !

پرسیدم: می شه بیشتر راهنمایی کنید؟

خانم گفت: حتما ؛ پرسیدن حق شماست. ببینید پارتنر شما یا همون خانمی که قراره نقش مقابلتون رو بازی کنه بسته به اینکه کی باشه، قیمت نقشتون رو متفاوت می کنه ... مثلا بازی با خانمهایی که تجاری کارند، یه قیمت داره و بازی با خانمهایی که راست کارشون فیلم هنری و معنا گرا هست یه قیمت. هر چی هم که اون خانم ارزشی تر می شه قیمتش پایین تر میاد! البته بر اساس سن و سال و قیافه و رو بورس بودن پارتنرتون هم قیمت ها متفاوت می شه.

گفتم: فکر کنم با خانمهای تجاری کار، آبم بیشتر تو یه جوب بره.

خانمه چشمکی زد و گفت: متوجهم! از سحر قریشی و الناز شاکر دوست شروع می شه وهمینطور برید پایین تر. اما پیشنهاد ما ترانه علیدوستیه چون احتمال جایزه گرفتن پارتنرش در جشنواره کن زیاده؛ و به همون اندازه هم کمی قیمتش تنده. اما ارزشش رو داره . راستش رو بخواین، شهاب حسینی هم کارشو از همین دفترما شروع کرد تا به اینجا رسید......

گفتم: مگه مدیریت جایزه های بین المللی هم با شماست؟

بدون هیچ تردیدی گفت: بله؛ ما با آقای شمقدری و بهروز افخمی همکاری داریم و اونها می تونند بترتیب برای جوایز اسکار و کن لابی کنند و یا سیاست جشنواره ها رو برای دادن جایزه عوض کنند. نمونه اش همین جشنواره کن بود که تونستیم مسیر جوایزش رو از فیلم های دگرباش ببریم به یه سمت دیگه.

گفتم : واقعا دستتون درد نکنه

خانمه با ادب خاصی گفت: خواهش می کنم وظیفه امونه . حالا یه سورپرایز هم براتون دارم. چون مشتری ویژه ما شدید یه پیشنهاد عالی هم بهتون می دم.

گفتم: وای من می میرم واسه سورپرایز شدن

خانمه گفت: ما می تونیم کاری کنیم که نشریه «یا لثارات» و حتی «کیهان» در موردتون کلی مطلب منافی عفت بنویسه و یا مسعود فراستی حسابی از تکنیک بازیگریتون ایراد بگیره، اینطوری محبوبیتتون چند برابر می شه ! یه سورپرایز دیگه هم اینه که: چند تا مصاحبه ازتون چاپ می کنیم و در مورد مصیبت های زندگی شخصی و زنهایی که طلاق دادید می نویسیم. تجربه نشون داده هر چی زندگی شخصی درب و داغون تری داشته باشید «فالورهاتون» بالا می بره! مورد داشتیم تا یک میلیون هم رفته بالا... البته در قبال این خدمات (!) هیچ وجهی هم نمی گیرم. شما مهمون مدیر عامل خواهید بود.

با خوشحالی ساختگی گفتم: وای چقدر وسوسه انگیز ؛ پس با اجازتون برم از پاپی کارتشو بگیرم تا واسه اتون کارت به کارت کنم!

شاید شما فکر کنید که آخر این ماجرای من خیلی بد تموم شد اما به نظر خودم که خیلی هم عالی بود چرا که من در یک تست بازیگری موفق بودم. بله؛ من نقش یک بچه پولدار رو جوری بازی کردم که اون خانمه متوجه نشد همه اینها فیلمه !!

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.