آیا وزیرجدید میتواند در آموزشوپرورش تحول ایجاد کند؟
به گزارش وقایع اتفاقیه، شاید وزیر، همهکاره این بخش در طراحی سیاستهای کلان نباشد اما میتواند در همین بستری که کلیت نظام در قالب دولت، مجلس، شورای نگهبان و... ترسیم میکند، خوب یا بد حرکت کند.
برای تحلیل اینکه وزیر تا چه حد توان ایجاد تغییر دارد، یکی از منابعی که میتوان به آن مراجعه کرد، برنامههای توسعه هستند که براساس سیاستهای کلان نظام تبیین میشوند.
نگاهی به لایحه برنامه ششم توسعه، نشان میدهد رویکرد دولت در حوزههای عمومی مانند آموزش و بهداشت، مبتنی بر کوچککردن دولت و کاستن از تصدی دولتی و واگذاری این بخشها به بخش خصوصی در قالب خرید خدمات و... است.
گذشته از مزایا و معایب متعدد خصوصیسازی که در جای خود قابل بررسی است، میتوان گفت همیشه یکی از اهداف اصلی دولتها در تمام کشورهای دنیا در این حرکت، یعنی کاستن تصدیگری دولتی و حرکت به طرف بخش خصوصی، بهطور قطع، کاهش هزینه دولت در این بخشهاست؛ پس نگاه کلان دولت به بخش آموزش، نگاه هزینهای است که تلاش میکند از این هزینه بکاهد.
مروری بر وضعیت امروز آموزشوپرورش در بخشهای مختلف مانند فرسودگی مدارس، تراکم بالای کلاسها، قدیمی و هوشمندنبودن اکثر کلاسها، وجودنداشتن مدرسه در بسیاری از روستاها که کار را به استفاده از امکانات غیرآموزشی کانکس و حتی طویله بهعنوان مدرسه کشانده است، حقوق پایین معلمها، نبود سرانه کافی در مدارس، بدهی چندهزار میلیاردی آموزشوپرورش و... نشان میدهد که آموزشوپرورش نیاز شدید به افزایش سرمایهگذاری دارد نه کاهش، درحالیکه سیاست کلی دولت بر کاهش سرمایهگذاری قرار گرفته است.
در کلام گفته میشود نگاه دولت به آموزشوپرورش، نگاه سرمایهای است، اما در عمل چیزی که دیده میشود، فرار از این سرمایهگذاری است. اگر واقعا نگاه دولت به این بخش نگاه سرمایهای است، چرا دارد به طرف کاهش این سرمایهگذاری حرکت میکند؟
آیا سود کافی در این بخش نمیبیند؟ آیا پرورش شهروندی توانمند، سود کافی دربر ندارد؟
اینکه اکثر کارشناسان، توسعه انفجاری ژاپن را مدیون سیستم آموزشی آن کشور میدانند، بر کسی پوشیده نیست؛ حال این سؤال پیش میآید که آیا توسعه، سود کمی است که دولت نمیخواهد با سرمایهگذاری اصولی و کافی در آموزشوپرورش به آن برسد؟
تا نگاه طراحان سیاستهای کلان نظام به آموزشوپرورش تغییر نکند، یک وزیر که تنها بخشی از این پازل بزرگ است، نمیتواند کار چندانی در ایجاد تحول بکند.
با چنین نگاه هزینهای به آموزشوپرورش، بههیچوجه، نباید از وزیر انتظار معجزه داشته باشیم. یکی از مهمترین کارهایی که یک وزیر آموزشوپرورش باید دراینزمینه انجام دهد، آشناکردن کلیه افراد مؤثر در تعیین سیاستهای نظام به کارکرد و توان آموزشوپرورش درباره از بینبردن بسیاری از معضلات اجتماعی مانند بیکاری، اعتیاد، بیماریها، اقتصاد تکمحصولی و... بهعنوان پایه تغییرات است،
برایناساس، وزیر این وزارتخانه باید خود فردی آشنا به زیرساختهای توسعه بوده و نقش خود را در ایجاد توسعه بداند تا بتواند توان این نهاد را به سایرین بشناساند، پس از ایجاد این نگاه است که میتوان وارد فاز اجرائی شد.
بدون ایجاد این نگاه، تلاش برای هر تغییر کلانی به دست وزیر، آب در هاون کوبیدنی بیش نخواهد بود؛ زیرا حرکت به سوی ایجاد تحول در ساختار نظام آموزشی که مستلزم سرمایهگذاری کلان در این بخش است، با نگاه هزینهای فعلی به آموزشوپرورش ممکن نخواهد بود.
دولت میلیاردها دلار در قالب ایجاد انواع تسهیلات، برای ایجاد اشتغال و مقابله با موج عظیم بیکاری هزینه میکند، برای بیمههای درمانی هزینه میکند، با اعتیاد میجنگد و گرفتار اقتصاد تکمحصولی هست، اما باز هر روز شاهد افزایش این معضلات هستیم؛ چرا؟
پاسخ تنها در یک عبارت نهفته است: آموزشوپرورش ناکارآمد و تربیت شهروندانی که توان ایجاد توسعه و گذر از مشکلات جامعه را ندارند.
در وضعیت فعلی، وزیر اگر بسیار هم کارکشته و توانمند باشد، شاید فقط بتواند کمی از بدهی کلان این نهاد کاسته و مقداری هم به وضعیت معیشت معلمها سروسامان دهد، آنهم اگر بتواند؛ زیرا نگاه و برنامهریزی کلان برای ایجاد توسعه توسط آموزشوپرورش میسر نیست و براساس الزامات چنین نگاهی، سرمایهگذاری نمیشود.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر