روزنامه شرق در یادداشتی به قلم علی قنبری معاون وزیر جهاد کشاورزی، نوشت: انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تا نوامبر، بزرگ ترین ریسک اقتصاد جهانی به شمار می رود؛ تا پیش از این، انتخابات برگزیت و نوسانات بازارهای مالی جهانی، بزرگ ترین ریسک اقتصاد جهانی بودند.


در واقع اینکه چه کسی میراث دار کاخ سفید می شود، برای اقتصاد بین المللی آثار بزرگی به دنبال خواهد داشت. اگرچه برنامه های اقتصادی اعلام شده از سوی دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه، براساس بررسی نهاد های تحلیلگر اقتصادی، بدهی های دولت آمریکا را افزایش می دهد و کاندیدای حزب دموکرات با خلق بدهی معادل 80درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا و دونالد ترامپ با خلق بیش از صددرصد تولید ناخالص داخلی آمریکا، فرصت هایی شغلی خلق خواهند کرد؛ اما مسیرهایی که این دو کاندیدا برای رسیدن به رشد اقتصادی تعریف کرده اند، کاملا متفاوت است. سیاست های آنها درباره تجارت بین المللی و تأمین مالی صندوق های حمایتی بین المللی، بسیار متفاوت است.

دونالد ترامپ، نماینده حزب جمهوری خواهان، به دنبال درون گرا ترکردن اقتصاد آمریکا و بستن مرزها و بازگرداندن رؤیای آمریکایی به این کشور است و به این ترتیب، در صورت حاکم شدن جمهوری خواهان، امنیت اقتصاد جهانی و درجه دموکراسی کمتر می شود. انتخاب دونالد ترامپ درواقع به معنی یک تغییر گسترده در سیاست اقتصاد بین الملل آمریکاست. در زمینه اقتصاد داخلی آمریکا، نماینده حزب جمهوری خواهان برنامه هایی برای کاهش مالیات دارد که این شعار تبلیغاتی و این سیاست اقتصادی، به معنی تقویت سرمایه گذاران است؛ به این ترتیب اقتصاد با تقویت دهک های بالای درآمدی، رشد خواهد کرد و ضریب جینی افزایش خواهد یافت.

این در حالی است که هیلاری کلینتون، نماینده حزب دموکرات ها، به شدت دنباله رو سیاست های اقتصادی باراک اوباما بوده و به دنبال تقویت دهک های میانی و طبقه متوسط است. او خود را منتسب به طبقه متوسط درآمدی در آمریکا می داند. چالش بین انباشت سرمایه و نگاه سرمایه داری و رشد اقتصادی مبتنی بر سرمایه داری و در مقابل آن رشد از طریق بنگاه های خرد و متوسط، چندین دهه است که در ادبیات رشد اقتصادی جهانی مرکز توجه قرار گرفته است.

رشد اقتصادی بالای چین و هند و در مقابل رشد اقتصادی پایین آمریکا، از موضوعاتی است که نتیجه انتخابات را تحت تأثیر قرار می دهد. براساس تئوری های اقتصاد توسعه، هرچه کشوری پیشرفته تر باشد، در مسیر نزولی رشد اقتصادی قرار می گیرد؛ اما پایین ترشدن رشد اقتصادی آمریکا از میزان پیش بینی شده برای سال 2016و برآورد رشد 1.6درصدی برای این سال، حاکی از کوچک شدن اندازه اقتصاد آمریکاست. تقابل آشکار دونالد ترامپ با سیاست های آمریکا در مقابل ایران و اعتراض او به بزرگ شدن اقتصاد ایران و تقویت نقش ایران در خاورمیانه، نکته درخور توجهی است. این موضوع نشان می دهد که نه تنها سیاست های اسلام هراسی علیه ایران موفق نبوده؛ بلکه در تلاش دولت یازدهم برای تقویت تعاملات بین المللی، دستاورد بزرگی پدید آمده که حزب جمهوری خواهان را به شدت برآشفته کرده است.

ارزیابی رشد اقتصادی پنج الی شش درصدی برای سال جاری در اقتصاد ایران که اخیر از سوی صندوق توسعه بین المللی پول مطرح شده بود، از دیگر شواهد موفقیت سیاست های اقتصادی ایران و به بارنشستن تعاملات سیاسی ایران در سال های پساتحریم بوده است. خشم درونی در اقتصاد آمریکا به دلیل وضعیت اشتغال و چشم انداز بلندمدت رشد اقتصادی و اندازه اقتصادی، بالا گرفته است؛ به همین دلیل دو نامزد از بیان صریح و قطعی خود درباره کمک های بین المللی و تجارت بین المللی، دچار اضمحلال و دمدمی مزاجی شده اند و نمی توانند بر یک موضع ثابت بمانند و برای جلب رضایت عمومی، مواضع خود را تغییر می دهند؛ به همین دلیل، بالاترین ریسک اقتصادی جهانی تا ماه نوامبر مربوط به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بیان شده است.

البته براساس نظریات اقتصاددانان بزرگ و مؤسسات بین المللی محاسبه ریسک، بیشترین آثار انتخابات آمریکا، خود را بر اقتصاد داخلی آمریکا نشان خواهد داد؛ اما از طرف دیگر، بازارهای سرمایه و اقتصاد جهانی، برای اولین بار در بازه دو دهه اخیر، اثرپذیری بالایی از انتخابات آمریکا را در خود بروز داده اند. از دیگر موضوعات درخور توجه در زمینه آثار اقتصادی انتخابات آمریکا بر اقتصاد جهانی، موضوع درهم تنیدگی اقتصاد و سیاست است. شعارهای تبلیغاتی دو نامزد دموکرات و جمهوری خواه نشان می دهد مسیر دموکراسی در نتیجه این انتخابات، عوض خواهد شد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.