چرا در دولت قبل سیستم پاسخوگی «کی بود، کی بود، من نبودم» بود؟
به گزارش خبرآنلاین، نبود توسعهسیاسی و ایجاد بحران حزبی در ایران سالهاست مشکلات فراوانی را ایجاد کردهاست. از عدم پاسخگویی افراد و جریانهای سیاسی گرفته تا قدرتنمایی گروههایی که در آستانه انتخابات وارد صحنه شده و اندکی بعد ناپدید میشوند. این ضعف چشمگیر نیاز به مرهمی دارد تا دیگر جامعه ایرانی افراد بی تعهد که توان پاسخگویی به عملکرد خود را ندارند، به خود نبیند.
برای بررسی علل این عقب افتادگی به سراغ یکی از چهرههایی رفتیم که مدتهاست در دانشگاه و سیاست مشغول فعالیت است. نجفقلی حبیبی، در گفتوگو با «نامهنیوز»، بارها به عواقب نبود حزب در ایران اشاره کرد و حضور برخی چهرههای مضر در طول این سالهای اخیر کشور را نتیجه فعالیتهای بیبرنامه احزاب عنوان کرد.
مشروح گفتوگوی نامه نیوز با حبیبی را در ادامه مطالعه می فرمایید:
با وجود اینکه ایران احزابی مانند جمهوری اسلامی را به خود دیدهاست، چرا امروزه کشور با معضل ضعف توسعه سیاسی و تاثیرگذاری احزاب مواجه است؟
حزب در زمان گذشته و حتی در زمان امام علی(ع) نیز وجود داشته است و حتی امیرالمومنین(ع) افرادی که از جنس آن حضرت نبودند، می گفتند از حزب ما نیست!
اما حزب نه به آن مفهوم سیاسی جدید و امروزی! مثلا سلمان فارسی، ابوذر یا مقداد جزئی از تبعه امام علی(ع) به شمار میرفتند و این به نوعی همان حزب به حساب می آمد.
از قدیم مجموعه ای به دور هم مینشستند و کشور را اداره میکردند و بنا به توسعه که صورت گرفت در 200 سال گذشته دنیا این مسایل را سازماندهی کرد. اکنون سیستمها به این سمت رفته است که گروههای باز اجتماعی روی کارآمده اند و گروهها با همکاری یکدیگر کشور را اداره میکنند و مردم در تعیین سرنوشت سرزمین خود حق کامل دارند.
امروزه معمولا از طریق نظام جمهوری کاندیداها انتخاب میشوند و مردم پس از بررسی گزینهها، به کاندیدای مورد نظر رای میدهند. مردم برای اینکه بتوانند یک گزینه اصلح را انتخاب کنند باید اطلاعاتی را بدست بیاورند و از طرف دیگر افرادی که میخواهند مسئولیتی را بر عهده بگیرند نیز باید درهمه حوزهها اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اطلاعاتی را داشته باشند.
در دنیای امروزه حزبها نقش معرفی وشناسایی را بر عهده دارند. یعنی افرادی که دیدگاه و علایق مشترکی را دارند دور هم جمع میشوند و نهادی را تحت عنوان "حزب" شکل میدهند و در آنجا درباره این موارد بحث و تبادل نظر دارند. در این جلسات به دنبال بهترین راه حلها برای اداره و حل مشکلات هستند و نیروهای انسانی مورد نیاز خود را تربیت میکنند که درزمان مناسب و پس از کنار رفتن نیروهای قدیمی، افراد و نیروی انسانی جدید بتوانندجایگزین افراد سابق شوند.
طبیعتا اگر ما بخواهیم یک مدیریت خوب و مناسب داشته باشیم باید احزاب را مورد حمایت و سازماندهی قرار دهیم.متاسفانه ما در کشور هیچ نهاد اجتماعی مناسبی را در اختیار نداریم که بتوانند جوانان را برای اداره کشور آماده کنند.
مهمترین مشکلات بر سر احزاب ما هستند از نگاه شما چیست؟
یکی از مشکلاتی که احزاب با آن رو به رو هستند معضل تامین هزینه حزب است. آمریکا در سالهای گذشته سعی کرده است تا این مشکل را از طرق مختلف حل کند؛ مثلا سعی کردند تا شرکتهایی که مالیات میدهند با توافق دولت بخشی از مالیات را به احزاب اختصاص دهند. البته مراقب این هم بودند که آن شرکت بیش از حدمجاز به آن حزب کمک نکند که بتواند حزب را بخرد یا حزب برای منافع آن شرکت فعالیتی کند. همین روند باعث شد تا احزاب این کشور شکل بگیرند و بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.
یکی از دلایلی که احزاب در ایران موفق نبودهاند این است که یک عده افراد پرشور و انرژی روی کار آمده و حزبی را شکل میدادند اما نمیتوانستند هزینههای آن را تامین کنند، به همین دلیل بسیاری از آنها یا منحل میشدند یا به کشور دیگری وابسته میشدند! مانند حزب توده و یا اینکه خود دولت از حزب حمایت میکرد که در این صورت حزب متعلق به دولت میشد.
ایران نیز در یک بازه زمانی به احزاب توجه داشت چرا ادامه پیدا نکرد؟
به طور مثال در دوره اصلاحات تصمیم بر این گرفته شد که به تمامی احزاب، متناسب با فعالیتهای که دارند مانند روزنامه،مجله ،همایش و جلساتی که انجام میدهند هزینه دریافت کنند، البته این کمکها آنقدر نبود که بتوان گفت این حزب دولتی شده است ، اما افسوس که با آمدن دولت نهم این شیوه کاملا از بین رفت. اگر آن شیوه ادامه پیدا میکرد پس از چند سال میتوانستیم تعدادی حزب خوب و کار آمد داشته باشیم .
متاسفانه ما در کشور ثبات در تصمیم نداریم، مثلا زمانی که دولت نهم بر سر کار آمد بسیاری از مصوبات که به تایید مجلس و رهبری هم رسیده بود را رد کرد و مجلس نیز در مقابل وی ایستادگی نکرد. زمانی که هر دولتی آنقدر اختیار داشته باشد که مصوبه ملی را زیر پا بگذارد و هیچکس اعتراضی هم نکند اوضاع اینگونه میشود. ما برای اینکه بتوانیم احزاب کارآمد و تاثیرگذار داشته باشیم باید پیش از هر مولفهای ثبات داشته باشیم.
فراموش نکینم یکی از مکانهایی که در غیاب احزاب توانست نیروهای انسانی را تربیت کند انجمنهای دانشجویی بود. اکنون بیشتر مدیران متعلق به زمانی هستند که در این تشکلها حضور داشته و تربیت شدند. در حال حاضر مصیبت این است که رهبر انقلاب سالهاست که خواستار کرسیهای آزاد اندیشی هستند اما تا جلسهای برگزار میشود عده اندکی جلسه را برهم میزنند. متاسفانه در دانشگاهها در حد انتظار بحث و انتقاد وجود ندارد.
فواید دیگر احزاب چیست؟
امر به معروف و نهی از منکر به معنای نظارت اجتماعی است، این نظارت صورت و راههای مختلفی دارد که احزاب و مطبوعات از جمله همین راهها است، زمانی که حزب و نظارت اجتماعی وجود داشته باشد خود به خود جلوی بسیاری از فسادها گرفته می شود و دیگر کسی نمیتواند خلاف کند و از ویژه خواری بهرمند شود.
ارزیابی شما در خصوص بازگشایی مجدد خانه احزاب چیست؟
خانه احزاب میتواند کمک بسیاری در این زمینه انجام دهد، خانه احزاب یک حزب نیست بلکه برای هماهنگی احزاب تشکیل شده است. می تواند به آموزشهای حزبی و سیاسی کمک مؤثر کند؛ می تواند در مقابل جریانهایی که می خواهند مانع فعالیت احزاب شوند از فعالیت احزاب دفاع کند؛ می تواند با تدبیر و خردورزی بین احزاب انس و آشتی بوجود بیاورد؛ می تواند با همکاری احزاب آموزشهای حزبی را توسعه دهد و سلیقه های گوناگون سیاسی را به حضور در احزاب مورد علاقه شان تشویق کند و حضور آنان را تسهیل کند؛ می تواند اختلافات احزاب را در درون حل و فصل کند؛ می تواند یک آشتی ملی در درون خانواده سیاسی کشور که عموما در احزاب متبلور است محقق سازد؛ از نظر بین المللی هم بسیار ارزشمند است؛ یک امکان خوبی است برای رشد سیاسی جامعه و بخصوص جوانان. خانه احزاب ایران چون جوان است است دولت باید با کمکهای خود به تقویت آن همت مضاعف کند.
متاسفانه در دولت گذشته همه دیدیم که با خانه احزاب به عکس رفتار شد وچه مقدار خانه احزاب را زیر سوال بردند و حتی ساختمان خانه احزاب را گرفتند و از دسترسی خانه احزاب به اموال و اسناد و پرونده هایش جلوگیری کردند؛ خانه احزاب اکنون با زحمت ومشکلات فراوان پس از دو سال توانسته است دوباره شکل بگیرد و فعالیت کند که در جایگاه خود قابل تقدیر است.
برخی مدعی هستند که حزب گرایی با اصل ولایت فقیه منافات دارد، نظر شما چیست؟
خیر؛ به هیچ عنوان اینگونه نیست، عده ای بر این باورند که هر زمان که حکومت دینی مانند کاتولیکها و غیره بوده در آخر این دین بوده است که متضرر شده است! بنابراین شما اشتباه کردید که حکومت دینی را روی کارآوردید! پاسخ این است که ممکن است در اجرا اشتباهی شده باشد.
زمانی که نظام جمهوری اسلامی پایه گذاری می شد برای آن دو رکن در نظر گرفتند اول "جمهوریت" و دیگری "اسلامیت" که در قانون اساسی هم به این دو نکته بسیار توجه شده است. در قانون اساسی آمده است که آن دسته از قوانین عرفی که نمایندگان مجلس تصویب میکنند را حقوقدانان شورای نگهبان بررسی میکنند که مخالف قانون اساسی نباشد و آن دسته از قوانین دینی و یا قوانینی را که نباید مخالف دین باشند فقهای شورای نگهبان بررسی میکنند.
بر اساس قانون اساسی که توسط فقهای بزرگی بررسی و تصویب شده و رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) نیز بر آن صحه گذاشته است نظام اسلامی زیر نظر ولی فقیه با سه قوه مجریه و مقننه و قضائیه که همگی مستقل هستند اداره می شود و در همین قانون اساسی بر آزادی احزاب ضمن چند اصل تاکید شده است بنا بر این چنین ادعایی یعنی مخالفت و ناسازگاری حزب گرایی با اصل ولایت فقیه هیچگونه محمل علمی و قانونی و مبنایی ندارد.
برخی از کسانی که چنین مطالبی می گویند اطلاع ندارند که باید آگاهشان کرد اما برخی شیطنت می کنند و در واقع با تظاهر به طرفداری افراطی از ولایت فقیه به دنبال سوزاندن ریشه های آن هستند و اتفاقا با چنین دیدگاهی طبیعی است که دین از بین میرود.
حتی پیامبر گرامی اسلام نیز به افراد میگفت شما در امور دنیوی خودتان از من آگاه تر هستید و مسائل اجتماعی را به خود مردم واگذار میکرد. در امور اجتماعی همه باید نظر بدهند و جامعه توسط شوراهای گوناگون و از جمله مجلس اداره شود. حتی امام خمینی (ره) فرموده است: مجلس جایی است برای گفتوگو برای یافتن بهترین راه حلها!
به طور طبیعی مجلس نیز از افکار و دیدگاههای متفاوتی شکل گرفته است که در امور مختلف مربوط به جامعه تصمیم گیری میکنند و دیدگاهی که بیشترین رای را داشته باشد، انتخاب میشود. طبیعی است که اگر حد و حدود را نگه نداریم اولین آسیبی که وارد میشود به دین است.
به نظر شما دلیل اصلی مخالفتها با توسعه سیاسی و حزبگرایی، منفعتهای جریانی و شخصی برخی انحصارطلبان نیست؟
برخی برای مخالفت با این پدیده دارای منافع هستند، اگر حزب وجود داشته باشد و حاکمیت احزاب پذیرفته شود همه امور طبق اصول پیش میرود و نظارت نیز صورت میپذیرد و افرادی که مسئولیت دارند باید برای فعالیتهای که انجام میدهند پاسخگو باشند و بخصوص حزب رقیب مراقب رفتار حزب حاکم است و بنا بر این همه مراقب همدیگر هستند .
مخالفین توسعه سیاسی و حزب گرایی در واقع نمی خواهند مسئولیت اعمال خود را بپذیرند؛ میخواهند روی کار بیایند و هرکاری که خواستند انجام دهند و اگر نتیجه کار بد شد مسئولیت اعمال خود را نپذیرند به جای پاسخ گویی به «کی بود، کی بود، من نبودم» روی آورند! داستانی که در مورد دولتهای نهم و دهم رخ داده است در چنین وضعیتی حتی نهادهای قانونی نظارت مثل دیوان محاسبات هم از کارآیی باز داشته می شود و چنین است که در پستوی متولیان امور راه ویژه خواری و فساد باز میشود.
امروز همه از گستردگی فساد در آن دوره که دامنه آن تا امروز کشیده شده است می نالند جامعه امروزه ما خواستار شفاف بودن تمام مسائل است. بدون شک اگر ما حزبی مراقب داشتیم، آنها جرات نمیکردند که این تخلفات را انجام بدهد و مملکت را اینگونه با مشکلات مواجه کنند!
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر