پرویز کاظمی نخستین وزیر برکنار شده در دولت نهم در گفت‌وگو با خبرآنلاین می‌گوید که اتفاق‌نظر در میان اصولگرایان کاری بسیار دشوار است و نمی‌توانند درباره موضوعات گوناگون به نتیجه واحد برسند. او علت این اتفاق را فقدان نظام حزبی می‌داند و تاکید می‌کند: اقبال عمومی نسبت به آقایان اصولگرا صورت نخواهد گرفت. ضمن این‌که اگر بخواهند از آقای احمدی‌نژاد حمایت کنند، جایگاه فعلی را نیز از دست خواهند داد. لذا به‌نظر می‌رسد که اصولگرایان از آقای احمدی‌نژاد حمایت نخواهند کرد.


مشروح گفت‌وگوی خبرآنلاین با پرویز کاظمی را در ادامه بخوانید؛

آقای کاظمی! این روزها خبرهایی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که حاکی از محوریت جامعه روحانیت در روند وحدت اصولگرایان برای انتخابات آینده است. فکر می‌کنید این محوریت تا چه حدی ثمربخش خواهد بود؟

اگر خاطرتان باشد در دوره‌های گذشته انتخابات به‌خصوص در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ و انتخابات مجلس، قرار بود این استراتژی پیاده شود و جامعه روحانیت محور واقع شود اما به‌تدریج خودشان را کنار کشیدند. به‌نظر می‌رسد که در میان اصولگرایان - و به نوعی در میان اصلاح‌طلبان - رسیدن به اتفاق‌نظر کاری بسیار دشوار است و نمی‌توانند درباره موضوعات گوناگون به نتیجه واحد برسند. با توجه به این‌که دسته‌ها و گروه‌های مختلفی در میان اصولگرایان و اصلاح‌طلبان حضور دارند، بسیار بعید به‌نظر می‌رسد که بتوانند به اتفاق‌نظر برسند. تجربه گذشته این مساله را اثبات کرده است؛ یعنی اگر شما انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته را ببینید، قرار بر این بود که به یک کاندیدای واحد برسند اما با چند کاندیدا در انتخابات حضور یافتند؛ این اتفاقی است که از دو یا سه دوره قبل شروع شد. پیش‌بینی من این است که این بار هم به یک کاندیدای واحد یا استراتژی واحد نمی‌رسند به عقیده من بعید است و تفرق و چنددستگی باقی خواهد ماند.

به نظرتان چرا چنین اتفاقی رخ می‌دهد؟

از آنجایی‌که ما در کشورمان حزب نداریم و درباره موضوعات مختلف به‌شکل سلیقه‌ای صحبت می‌شود، در بازه زمانی بلندمدت و طولانی، نسبت به مسائل مختلف جمع‌بندی صورت نمی‌گیرد. علتش این است که وقتی این صحبت‌ها انجام می‌شود، بازار انتخابات گرم نیست. معمولا در کشور ما این‌گونه است که در فاصله یک یا دو ماه مانده تا انتخابات و بعضا تا یک هفته مانده تا انتخابات - که نمونه‌اش را در انتخابات اخیر مجلس دیدیم - بازار انتخابات گرم نشده بود و با وضعیت نامشخصی مواجه بودیم. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ نیز در همان ده روز باقی‌مانده تا انتخابات حرکت گسترده انجام شد. به‌دلیل این‌که ما در کشورمان حزب نداریم کار مستمر و بلندمدت اتفاق نمی‌افتد و کارها در فاصله کوتاه باقی‌مانده تا زمان انتخابات انجام می‌شود؛ اینها اشکالات پایه‌ای است که رخ می‌دهد. آنچه به‌نظر من می‌رسد این است که این بار هم در جبهه اصولگرایان اتفاق‌نظر وجود نخواهد داشت و به همین دلیل به یک کاندیدای واحد نیز نخواهند رسید.

ارزیابی شما از تز معرفی معاون اول از سوی اصولگرایان چیست؟ آیا این اقدام با هدف کاهش اختلافات دنبال می‌شود؟

در گذشته هم این صحبت‌ها شده است. زمانی گفته می‌شد که ما سی نفر کاندیدا داریم و می‌توانیم آنها را معرفی کنیم. ممکن است امروز چنین صحبتی بشود اما زمانی‌که موضوع جدی‌تر می‌شود و به زمان انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم، من بعید می‌دانم که این اتفاق‌نظر ایجاد شود؛ چراکه ما دارای نظام حزبی نیست. شما ببینید که در جبهه اصولگرایان چقدر تشتت آرا وجود دارد و گروه‌های زیادی تشکیل شده که همه آنها خودشان را اصولگرا می‌دانند اما در مشی و در عمل اتحاد ندارند. با وجود این‌که چنین مباحثی مطرح می‌شود اما اتفاق‌نظر را بسیار دور از دسترس می‌دانم.

آقای احمدی‌نژاد به اصولگرایان پیشنهاد داده است که از من حمایت کنید و من در دقیقه ۹۰ کنار می‌روم. با شناختی که شما از ایشان دارید، فکر می‌کنید این پیشنهاد با روحیات و منش ایشان سازگاری دارد؟
قشرهای مختلف اصولگرایان اعلام کرده‌اند که در دوره‌ای ما از آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان یک چهره اصولگرا حمایت کردیم، اما وقتی در مسند کار قرار گرفت اعلام کرد من با شما نیستم؛ یعنی چنددستگی و چندگانگی در اینجا به‌روشنی دیده می‌شود. به‌نظر می‌رسد اصولگرایان به احمدی‌نژاد اعتماد ندارند که بخواهند با او متحد شوند. از سوی دیگر برداشت من این است که آقای احمدی‌نژاد نخواهد آمد؛ یعنی ایشان به‌قدری هوش و زیرکی دارد که بداند اقبال عمومی تعیین‌کننده در جامعه را داشته باشد؛ خودش هم این نکته را به‌خوبی می‌داند. من بعید می‌دانم که اصولگرایان بخواهند درباره آقای احمدی‌نژاد موضعی اتخاذ کرده یا فکر کنند و ایشان را در دامنه کاری و تصمیم‌های خودشان دخیل بدانند.

نکته‌ای که شما به آن اشاره می‌کنید از سوی چهره‌های تشکیلاتی اصولگرایان بیان شده است. افرادی نظیر آقای مصباحی‌مقدم یا آقای بادامچیان می‌گویند که ما از آقای احمدی‌نژاد حمایت نمی‌کنیم و مراجع تقلید دل خوشی ندارند که بخواهیم بار دیگر از ایشان حمایت کنیم. اما اخیرا آقای حسینیان گفته است که اصولگرایان غیر از آقای احمدی‌نژاد کسی را ندارند که بخواهند به خدمات او استناد کنند و هیچ‌یک سابقه خدمت به مردم ندارند. می‌توان این اظهارنظرها را یک نقطه اختلافی دانست که ممکن است جریانی که در سال ۸۴ و ۸۸ از آقای احمدی‌نژاد حمایت کرد، این بار هم همان کار را انجام دهد.

در مدیریت، شرایطی وجود دارد که می‌گوید کار عاقلانه این است که بین بد و بدتر، گزینه بد را انتخاب کنید. خود آقایان اصولگرا هم به این نتیجه رسیده‌اند که روند گذشته، دورانی است که توفیقات آنچنانی نداشته‌اند و این مساله در انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخابات مجلس خود را بروز داده است. با توجه به عملکرد اصولگرایان در دوره‌های اخیر باید گفت که این جریان با وجود در اختیار داشتن امکانات مناسب، نتوانستند توفیقات لازم را به‌دست بیاورند. ارزیابی‌هایی که از عملکرد دو دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد انجام می‌شود نشان از آن دارد توفیقاتی که باید حاصل می‌شد، نشده است بنابراین اقبال عمومی نسبت به آقایان اصولگرا نخواهد بود. ضمن این‌که اگر بخواهند از آقای احمدی‌نژاد حمایت کنند، جایگاه فعلی را نیز از دست خواهند داد. به‌نظر می‌رسد که اصولگرایان از آقای احمدی‌نژاد حمایت نخواهند کرد و ایشان هم خودش می‌داند که اقبال عمومی ندارد. این موضوع را اصولگرایان هم می‌دانند و جمیع جهات نشان از آن دارد که این حمایت منتفی خواهد بود.

از سوی دیگر یک واقعیت مهم این است که اصولگرایان کسی را ندارند که بخواهند برای انتخابات آینده معرفی کنند؛ چراکه اتفاقی‌که در انتخابات مجلس - به‌خصوص در تهران - به وقوع پیوست، نشان داد که نسبت به اصولگرایان اقبال وجود ندارد. البته عدم‌اقبال به اصولگرایان سبب نمی‌شود که بگوییم هر فردی از جبهه مقابل معرفی می‌شود، لزوما چهره کارآمد و توانمندی است اما فضایی که وجود دارد این است که شما نباشید، هر کسی می‌خواهد باشد. در چنین فضایی، حرکتی که برای انتخابات ریاست‌جمهوری صورت می‌گیرد در چنین جهتی است. اگر فضای موجود تغییر کند و از قالب‌های اصولگرا، اصلاح‌طلب و اعتدالی خارج شویم، و یک نگاه جدید و دید کارشناسی و مدیریتی مبتنی بر مباحث علمی وارد عرصه شود، بعید نیست که آن تفکر بتواند نسبت به این موضوع جلودار شود. وضعیت اقتصادی، اشتغال و بیکاری در کشور ما مشخص است و اگر مباحث علمی و کارشناسی بخواهد در انتخابات مطرح شود، ممکن است تفکرات موجود کنار برود و یک تفکر جدید و مبتنی بر نداشتن حواشی سیاسی به موفقیت برسد.

در دوره‌های اخیر انتخابات ریاست‌جمهوری ما همواره با تنش سیاسی مواجه بوده‌ایم و مردم از این تنش‌ها خسته شده‌اند؛ این موضوع در انتخابات مجلس خود را نشان داد. اگر هم و غمی که گروه‌های مختلف برای فیش‌های حقوقی گذاشتند برای موضوع اشتغال و بیکاری صرف می‌کردند بخش عمده‌ای از این معضلات حل می‌شد.

مباحثی که پیرامون یک دوره ای بودن آقای روحانی مطرح است را چطور تحلیل می کنید؟

سابقه گذشته نشان داده است که ریاست‌جمهوری در کشور ما دو دوره‌ای است. مردم عملکرد دولت را می‌بینند و آن را ارزیابی می‌کنند. ارزیابی عملکرد سه‌ساله دولت در انتخابات آینده موثر خواهد بود و نمی‌توان آن را انکار کرد.

از جلسات آقای احمدی‌نژاد خبری دارید؟

خیر اطلاعی ندارم.

براساس اخبارغیررسمی چهره‌های خبرسازی مانند آقای مشایی و بقایی در این جلسات حضور دارند و حتی در تصاویری که از سفرهای آقای احمدی‌نژاد منتشر می‌شود، حضور آقای بقایی در کنار ایشان بسیار پررنگ است. این در حالی است که اصولگرایان برای حمایت از آقای احمدی‌نژاد این شرط را قائل بوده و هستند که چهره‌هایی از این دست باید از اطراف ایشان حذف شوند. شما این اتفاق را تا چه حدی محتمل می‌دانید؟

بحث بر سر افراد نیست. عملکرد آقای احمدی‌نژاد در ادوار گذشته نشان داد که نمی‌تواند با این گروه‌ها همخوانی داشته باشد. وقتی ایشان صراحتا ابراز می‌کند که من با شما نیستم، قاعدتا آقایان هم علاقه‌ای نشان نخواهند داد؛ چراکه این اتفاق در گذشته رخ داده اما طبیعی است که جریان‌سازی رسانه‌ای بیشتر باشد. سفرهایی که صورت می‌گیرد، سخنرانی‌هایی که انجام می‌شود یا حضور در جمع‌های مختلفی که تحقق می‌یابد، یک روند طبیعی است. البته این مساله هر چه به پایان سال نزدیک شویم، بیشتر خودنمایی می‌کند اما تصور می‌کنم اصولگرایان بر روی آقای احمدی‌نژاد به اتفاق‌نظر نخواهند رسید.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.