داوود حشمتی در مقاله ای با اشاره به فایل صوتی منتشر شده از آیت الله منتظری می نویسد: رابطه آیت الله منتظری و امام ۹ ماه قبل از عزل ایشان آنقدر دچار گسست شده بود که او حتی نمی‌توانست امام را ملاقات کند.

متن کامل این مقاله را در ادامه می‌خوانید:

انتشار فایل صوتی آیت‌الله منتظری که در آن به اعدام‌های سال ۶۷ معترض بود یکبار دیگر پرونده آیت‌الله منتظری را در رسانه‌ها و در پیش چشم مردم قرار داد. یکبار دیگر همان حرف‌ها و حدیث‌ها تکرار شد. در این میان یک موضوع فرعی در این اعتراضات وجود دارد که مرتبا تکرار می‌شود. سوالی که شاید به نوعی هم کلید حل چرایی این اعتراض از سوی آیت‌آلله منتظری هم باشد.

آیت‌الله منتظری و شاگردانش بارها و در موارد مختلف این جمله را تکرار کردند: «ایشان می‌توانست چند ماه صبر کند و رهبر آینده کشور شود. اما این کار را نکرد.» ابراهیم یزدی نیز در گفت وگو با رادیو زمانه گفته بود: «من به ایشان توصیه کردم بهتر است اندکی مماشات و صبر کند تا امور به ایشان واگذار شود. معمولا به دیدن ایشان می‌رفتم و یادم هست در زمستان سال ۶۷ [یکی، دو ماه قبل از برکناری آقای منتظری] در دیداری که با ایشان در قم داشتم، ایشان به من لطف داشت و نامه‌هایی را که با آقای خمینی مبادله کرده بودند، برای من خواند.» در همین فایل منتشر شده نیز در بخشی آقای منتظری صراحتا می‌گوید: «همه رفقای ما با نوشتن نامه به امام مخالف بودند ولی من دیدم جواب ندارم روز قیامت؛ وظیفه من است به امام تذکر بدهم.»

این ادعا به‌طور مرتب در این سال‌ها تکرار می‌شود. سوال این است: واقعا اگر منتظری سکوت کرده بود، رهبر آینده ایران بود؟

پیش‌فرض‌های این ادعا این است که تمام آنچه اتفاق افتاده و همچنین تصمیم امام مبنی بر عزل ایشان از قائم‌مقامی‌رهبری، به فروردین ماه سال ۶۸ باز‌‌می‌گردد. در حالی که به هیچ وجه اینطور نیست. فایل صوتی منتشر شده نیز سند خوبی در این باره است. گفتنی درباره این موارد بسیاری است. می‌توان از مفاد رنج‌نامه سیداحمد خمینی به آیت‌الله منتظری موارد زیادی را اشاره کرد. اما در اینجا استناد و استدلال از سخنان خود آیت‌الله منتظری می‌تواند بیشتر به کار بیاید.

در بخشی از فایل صوتی جدید، آیت‌الله منتظری در توضیح اینکه چرا در مورد مساله اعتراض نزد امام نرفته است تا موضوع را با خود امام مطرح کند، می‌گوید: «آقای مرعشی تلفن می‌کنه آقای منتظری بیاد[با امام حرف بزنه]. من گفتم من نامه نوشتم. اینقدر دیگه شجاعت داشتم که نامه برای شورای عالی قضائیه هم فرستادم. میگن پاشو برو پیش امام. می‌گم من چرا برم؟ شورای عالی‌قضائیه هستین[شما، خب] اگه مخالفین شما برین.»

باید توجه کنیم آیت‌الله منتظری این سخنان را در تابستان ۶۷ برزبان جاری کرده است و از این مقطع تا زمان عزل ایشان تقریبا ۹ ماه فاصله زمانی هست. در این ۹ ماه مفاد این نامه با وجودی که بسیاری از آن آگاه بودند اما به صورت علنی هیچ کجا در دسترس نبود.

نامه دو طرف داشت. یک سوی آن امام(ره) بود و یک سوی آن قائم‌مقامش. در این بخش آیت‌الله منتظری طوری حرف می‌زند که گویی تمایلی به دیدار با امام ندارد و وظیفه خودش را در حد همان تذکر دادن به وسیله نامه می‌داند. مابقی کار برعهده شورای عالی قضایی است. اما در دقایقی دیگر از همین فایل نکته مهمتری را بر زبان جاری می‌کند که حتی در خاطرات آیت‌الله منتظری هم به چشم نیامده است.

آیت‌الله منتظری در جایگاه قائم‌مقامی ‌امام مدعی می‌شود که نگذاشتند با امام ۱۰ دقیقه حرف بزند. منتظری بیان می‌کند: «...من گفتم به امام اقلا بنویسم و اگر چنانچه با آقای خمینی می‌شد حرف بزنی، اگر می‌گذاشتند می‌رفتم ۱۰ دقیقه با آقای خمینی حرف بزنم عوضشان می‌کردم. من می‌فهمم آخه یک جور دیگه باید با آقا طرح کرد. آقا شرایط اینه.»(دقیقه ۳۴ نوار) این ادعا با آن حرف اول چندان منطبق نیست. اگرچه به نظر می‌رسد دو طرف چندان تمایلی به این دیدار نداشتند. آیت‌الله منتظری بعد از ماجرای اعدام سیدمهدی هاشمی (برادر دامادش و از اعضای دفتر او) مدتی خود را در حصر خودخواسته فرو برد و با هیچ کس ملاقات نکرد. تلاش‌های زیادی در این باره صورت گرفت اما او حتی حاضر به دیدار با مسئولان هم نبود. اینکه ۹ ماه قبل از عزل، ایشان حتی نمی‌تواند با امام ملاقات کند نشانه مهمی ‌است از اینکه این رابطه به‌طور شگرفی دچار گسست شده بود. بررسی ریشه‌های این گسست طبیعتا در این مقال نمی‌گنجد، اما اصل وجود این گسست با استناد به سخنان خود آیت‌الله نیز قابل انکار نیست.

ما در فروردین ۶۸ نقطه خروجی این گسست را شاهد هستیم. نامه‌ها در مرداد ۶۷ به امام نگاشته شده بود و این ماجرا تا فروردین سال بعد باقی مانده بود. مهمترین نقطه خروجی این مساله جایی است که نامه مرحوم منتظری به امام از رادیو بی‌بی سی سر در‌می‌آورد. نامه‌ای که گفتیم دو طرف داشت.

یک طرف امام بود و طرف دیگر قائم‌مقام امام. آیت‌الله منتظری خود به خوبی بر تبعات انتشار نامه و نفع بردن دشمنان از آن آگاه بود. در همین نوار منتشر شده ایشان می‌گوید: «من اگه به خاطر شخص امام و انقلاب نبود نامه‌ام را پخش می‌کردم. می‌دونید چقدر به نفع دشمنان بود.» و پاسخ می‌شوند: «بله واقعا...» اما نامه به انگلستان و رادیو بی‌بی‌سی رسانده شده و قرائت می‌شود. حضرت امام در نامه معروف ۶ فروردین ۶۸ در این باره می‌نویسد: «دیگر نه براى من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هرچه اسرار مملکت است را به رادیوهاى بیگانه دهند.»

این نامه در آن مقطع تعمدا به ‌بی‌بی‌سی رسید. برای آیت‌الله منتظری و اطرافیانش مسجل شده بود که امام قصد برکناری وی را دارد. پیام امام به مهاجرین جنگ تحمیلی که در آن اشاره‌ای به بیت آقای منتظری شده بود و بیان شده بود در دوم فروردین ماه منتشر شد. دو‌ روز بعد آیت‌الله منتظری نامه ۴ فروردین را به امام می‌نویسد. یک روز بعد نامه هشت ماه قبل آقای منتظری به امام از رادیو بی‌بی‌سی خوانده می‌شود.

خود آیت‌الله منتظری در خاطراتش می‌نویسد: «...نامه محرمانه من خطاب به مرحوم امام که درباره اعدام‌ها بود و مربوط به هشت ماه قبل می‎شد از طریق بخش فارسی رادیو ‌بی‌بی‌سی خوانده شد و پیدا بود که اگر امام این قضیه را می‎فهمیدند به‌شدت عصبانی می‎شدند، به‌خصوص اگر به ایشان بگویند این نامه از طریق بیت من برای ‌بی‌بی سی فرستاده شده است.»

باتوجه به جمیع موارد مطرح شده می‌توان نتیجه گرفت: این گزاره که «اگر آیت‌الله منتظری دو ماه سکوت کرده بود، می‌توانست رهبر جمهوری اسلامی شود» به هیچ وجه صحیح نیست. مجموعه اتفاقات خصوصا بعد از ماجرای مک‌فارلین و اعدام مهدی هاشمی کنار هم جمع شد تا خروجی آن دو ماه قبل از فوت امام با عزل ایشان رقم بخورد.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.