یکی از دغدغه‌های پر تعداد امروز اصولگرایان مثل تمام ١١ سال گذشته نام محمود احمدی‌نژاد و چگونگی مواجهه با او است. فاز جدید این دلشوره، انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٩٦ است که کمتر از یک سال تا برگزاری آن باقی مانده است. این‌بار احمدی‌نژاد چه در سر دارد؟ در میان اصولگرایان افراد زیادی هستند که هنوز با بردن اسم او دست و دل‌شان می‌لرزد. اما بعضی هم هستند که دل‌شان برای آن هشت سال تنگ شده باشد. اگر احمدی‌نژاد برای ورود به انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده اسبش را زین کند چه حامیان و مخالفانی خواهد داشت؟ راست سنتی و تندرو در قبال این حرکت چه موضعی می‌گیرند؟ آیا در حمایت یا عدم حمایت از وی به جمع‌بندی می‌رسند یا این‌بار قرار است شکاف‌های موجود بین‌شان بدل به دره‌ای عمیق شود که مقدمه اضمحلال اصولگرایی است؟ بیش از یک سال است که احمدی‌نژاد و اطرافیانش می‌گویند به دنبال احیای خط امام و ارزش‌های انقلاب هستند. تمام تحرکات آنها چنین پوششی دارد. اما مگر در ایران ارزش‌های انقلاب و خط امام دوران افولش را طی می‌کنند که احمدی‌نژاد و احمدی‌نژادی‌ها به دنبال احیای آن هستند؟ این می‌تواند مهم‌ترین حربه در دستان کسی باشد که سودای بازگشت به قدرت دارد. او می‌تواند با شعار بازگشت به انقلاب وارد عرصه شود و بدون هیچ خط قرمز و ملاحظه‌ای قرائت خود را از انقلاب عرضه کند. این مقدمه یک آشفتگی تازه در ساختار سیاسی و بروکراتیک ایران خواهد بود. اما این همه ماجرا نیست. تنها یک سوی داستان اراده شخص رییس دو دولت نهم و دهم برای بازگشت به قدرت است. یک وجه دیگر این مساله تایید یا رد صلاحیت اوست. آیا او تایید صلاحیت می‌شود؟ پاسخ به این سوال را هیچ‌کسی نمی‌داند اما در میان فعالان سیاسی رد و تاییدصلاحیت مدافعان و مخالفان سرشناسی دارد. وجه سوم این معادله چندمجهولی حضور رقیبی قدرتمند به نام حسن روحانی است. کسی که بیش از تمامی شهروندان ایرانی به عمق فاجعه‌ای که دو دولت احمدی‌نژاد ساخت، واقف است و در مواجهه با او می‌تواند بارها و بارها صدها سند و مدرک از سوءمدیریتش پیش چشم مردم بگذارد تا دوباره به خطای انتخاب احمدی‌نژاد نیفتند.

اگر او هوس ریاست‌جمهوری داشته باشد با همان روحیاتی وارد کارزار می‌شود که ٨٤ و ٨٨ را ساخت. همان روحیاتی که خود را مستغنی از حمایت تمامی گروه‌ها و جریان‌های سیاسی داخلی می‌داند. او در ٨ سال دولتش تلاش کرد طبقه‌ای جدید در ایران بسازد و حالا اگر بخواهد بیاید روی حمایت همین طبقه حساب کرده است. طبقه‌ای که کوچک شدن سفره‌اش محصول سیاست‌های اوست و اتفاقا بیشترین آسیب را دیده اما هنوز گمان می‌کند همان کسی که معیشتش را نابود کرد، می‌تواند آن را از نو بسازد.


با این حال چند هفته‌ای است که شایعات دیگری دهان به دهان می‌چرخد. احمدی‌نژاد برای انتخابات ریاست‌جمهوری نمی‌آید اما چنان شبکه وسیعی در کشور ساخته که برای قبضه کردن شوراهای اسلامی شهر و روستا کافی است. قدرتی پنهان در ساختار سیاسی ایران که تاکنون معطوف به رقابت‌های سیاسی نبوده و شکل و شمایلش بیشتر به مناسبات قومی و قبیله‌ای در کشور بستگی داشته است. همان نقطه‌ای که قوت احمدی‌نژاد است. طبقه «احمدی‌نژاد‌ساخته» طبقه‌ای غیرسیاسی با حامیان غیرسیاسی است و کدام نهاد انتخابی بهتر از شورای شهر؟ نهادی که شهرداران سراسر کشور را تعیین می‌کند و از این طریق می‌تواند درست از همان نقطه‌ای که کسی فکرش را هم نمی‌کند، سربرآورد و مقدمه یک سونامی بزرگ شود.
اگرچه پاسخ به اکثر سوالات و ابهامات ذکر شده در بالا محتاج گذشت زمان است اما می‌توان از همین حالا با نشانه‌شناسی رفتار آینده او را تا حدودی حدس زد.

احتمال بازگشت احمدی‌نژاد
در میان فعالان سیاسی برخی امید و آرزوی بازگشتش را در سر می‌پرورانند و مانند روح‌الله حسینیان معتقدند او اگر برگردد رییس‌جمهور می‌شود. برخی نیز امید و آرزوی بازنگشتنش را دارند تا دوباره دوران سخت کشور آغاز نشود. تحرکات ماه‌های اخیر او دلیل خوبی برای سنگینی کفه ترازو به سمت بازگشت او است اما این تمام واقعیت نیست. شبکه مویرگی او در سراسر کشور، سخنرانی‌های گاه و بیگاهش، پاسخ‌های دوپهلو به سوالات صریح رسانه‌ها و حضور دایمی هوادارانش در عرصه عمومی با تمرکز بر فضای مجازی همه و همه نشان می‌دهد او استراتژی‌ای را انتخاب کرده که بر مبنای آن تا لحظه آخر همه را در خوف و رجا نگه دارد. نسخه‌ای کاریکاتورگونه از کاری که هاشمی‌رفسنجانی در سال ٩٢ انجام داد. با این تفاوت که هاشمی تا لحظه آخر تصمیمش را نگرفته بود و او از همین حالا می‌داند خرداد ٩٦ چه خواهد کرد.

چرایی بازگشت احمدی‌نژاد
او نمی‌خواهد از کانون توجه دور باشد. بودن در مرکز توجهات امری است که حتی در سال‌هایی که سکان اجرایی کشور به دستش بود هم از او جدا نشد. اگر کاری هم نمی‌کرد با یک اظهارنظر عجیب و غریب هفته‌ها همه فعالان سیاسی و فضای کشور را متاثر از آن جملاتی می‌کرد که هنوز هم بعد از گذشت چند سال میان عام و خاص شهره است. نمونه‌هایی از این دست بسیار زیاد است. حلقه صفر اطرافیانش این روزها بیشتر از همیشه برای ورودش به انتخابات فشار می‌آورند. آنها تقریبا در تمامی جلسات مشترک‌شان مطالبه‌ای جز حضور دوباره‌اش ندارند و تلاش می‌کنند از طریق چند ده نفر از حامیان او در نشست‌های عمومی واقعیت را وارونه نشان داده و ثابت کنند بازگشتش حامیانی در بدنه اجتماع هم دارد. حامیانی که آنها می‌خواهند نشان دهند اکثریت مردم ایران هستند.

حامیان و مخالفان احمدی‌نژاد
در جریان اصلاحات و اعتدال حتی یک نفر هم پیدا نمی‌شود که بازگشت احمدی‌نژاد به قدرت را اتفاقی مثبت بپندارد. اما در میان اصولگرایان وضعیت این‌گونه نیست. او اگرچه حمایت راست‌سنتی و معتدل از لاریجانی تا ولایتی را نخواهد داشت اما جبهه پایداری و جبهه یکتا دو جریانی هستند که در انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان دادند، می‌توانند اسب تروای تندروها در میان اصولگرایان باشند و درست همان لحظه‌ای که لازم است باج مورد نظر را از کل جریان بگیرند.

مواضع همکاران فعلی و قدیمی
در میان اطرافیان احمدی‌نژاد تنها چهره‌های انگشت شماری باقی مانده‌اند. از کابینه‌های پر رفت و آمدش و مدیران ارشدش تنها چند وزیر مانده‌اند که هنوز هم دل در گرو محمود دارند. شیخ‌الاسلام، تمدن، جوانفکر، بقایی، داوری و البته مشایی حلقه صفر او هستند که برایش هر کاری حاضرند انجام دهند. اما چهره‌های بیشتری هم هستند که نه تنها با او نیستند که بر او هم هستند مانند پورمحمدی، کاظمی، صفارهرندی، مصلحی و....

چرا بررسی گفتمان انقلاب؟
بیش از یک سال پیش احمدی‌نژاد حامیانش را در غرب تهران جمع کرد تا به آنها خبر دهد که می‌خواهد گفتمان امام و انقلاب را بررسی کند و فکر می‌کند امروز کاری واجب‌تر از این نیست. این ترفند سیاسی در سال آینده می‌تواند مهم‌ترین شعار انتخاباتی او باشد. بازگشت به انقلاب اسلامی. ایده‌ای که معتقد است بازخوانی آن از هر امر دیگری واجب‌تر است. جالب اینجاست در میان کسانی که می‌خواهند گفتمان امام و انقلاب را احیا کنند حتی یک نفر سابقه انقلابی‌گری ندارد و معلوم نیست چه قرائتی از انقلاب قرار است توسط انقلاب نکرده‌ها ارایه شود؟

داشته و نداشته‌های سیاسی
رییس دو دولت گذشته نشان داده برخلاف آنچه می‌نماید تشکیلات را خوب می‌شناسد، کار تشکیلاتی را خوب آموخته و بلد است چطور توده را بدل به یک تشکیلات بی‌نام و نشان اما قدرتمند کند. نگاهی به مدیران دولت فعلی و بررسی حضور نیروهای احمدی‌نژادی نشان می‌دهد او هنگام خروج از پاستور رد پا و یادگاری‌اش را در تمامی نهادهای دولتی گذاشت و رفت. ردپایی که شاید زیرساخت مورد نیاز برای بازگشتش باشد. احمدی‌نژاد رسانه را هم خوب می‌شناسد. او خودش یک رسانه است با تمام مختصات و مشخصاتی که از رسانه می‌شناسیم. اطرافیانش هم تحت‌تاثیر همین فکر بدل به خرده‌رسانه‌هایی شده‌اند که هر کلام و عمل‌شان به سرعت تمام رسانه‌های رسمی را درمی‌نوردد و به یکباره شهروندان با تصویری مواجه می‌شوند که همه جا حرف اوست. خواه گفته باشد آب را بریزید جایی که می‌سوزد؟ یا قطعنامه‌های سخت را کاغذپاره بنامد. حتی می‌تواند دست به قلم شود و به روسای‌جمهور دنیا نامه بنویسد و تا مدت‌ها خود را سوژه کند. هرچه هست او کارکرد رسانه را می‌شناسد و می‌داند چگونه هر موقع اراده کرد به صدر رسانه‌ها بیاید.

نداشته‌های احمدی‌نژاد
با این حال نداشته‌های سیاسی احمدی‌نژاد فهرستی طولانی دارد. او در طول هشت سال مدیریتش بدنه نخبه و مدیران ادوار کشور به انضمام نهادهایی بسیار مهم و حساس را نسبت به خود بدبین کرده است. در تمام این سه سال گذشته از آخرین روزهای دولت‌داری‌اش هیچ نشانه‌ای دیده نمی‌شود که رابطه‌اش با نهادهای حساس امنیتی، سیاسی و نظامی ترمیم شده باشد.
در کنار این بدبینی دوران دو دولت او پر است از مفاسد ریز و درشت اقتصادی. لیست مفسدان اقتصادی دولت احمدی‌نژاد نشان می‌دهد دولتش بهشت رانتخواران و مفسدان بود. از آریا تا خاوری و از زنجانی تا رحیمی، جمع بزرگی از مفسدان سیاسی و اقتصادی بهشت دنیای‌شان دولت احمدی‌نژاد بود. بهشتی که به قیمت نارضایتی عمومی از دولت او برای مفسدان به دست آمد پاشنه آشیل خود و حامیانش است. ٤ سال فرصت کمی برای فراموشکاری افکار عمومی است. مردم هنوز اختلاس‌های چند هزار میلیاردی رخ داده در دولت او را فراموش نکرده‌اند.

راهبردهای فعلی احمدی‌نژاد
او می‌کوشد هیچ اظهار نظر رسمی علیه دولت مستقر نکند. وظیفه تخریب دولت را به حلقه اطرافیانش واگذار کرده و آنها نشان داده‌اند در این سه سال از هیچ تلاشی برای تخریب حسن روحانی و دولتش فروگذار نمی‌کنند. تمرکز بر عدم تغییر معیشت مردم و وضعیت سخت اقتصادی شهروندان یکی از دستورهای تشکیلاتی آنان است. گویی فراموش کرده‌اند این وضعیت محصول ٨ سال دولت‌داری آنها است. حالا توقع دارند آنچه در ٨ سال ویران شده با یک معجزه و چوب جادویی روحانی ایران به صدر کشور‌های مرفه ببرد. در عین حال آنها در تلاش برای تغییر سطح مطالبات مردم و افزایش بی‌منطق آن هستند. می‌خواهند القا کنند روحانی قرار بوده در این ٤ سال ایران را قدرتمندترین اقتصاد دنیا کند و فقر و فساد به جا مانده از سال‌های ٨٤ تا ٩٢ را یک‌شبه ریشه‌کن کند، آنها جای متهم را تغییر داده‌اند. در میان غفلت عجیب و مشکوک تیم رسانه‌ای دولت جنگ روانی شدیدی علیه روحانی راه انداخته‌اند و به جای آنکه پاسخگوی اتهامات ریز و درشت‌شان باشند در مقام مدعی‌العموم نشسته‌اند و حسن روحانی را در جایگاه متهم نشانده‌اند.
روزی نیست که حامیان احمدی‌نژاد بر طبل رویای بازگشتش نکوبند و وانمود نکنند این یک مطالبه عمومی است. صحنه‌سازی آنان دیگر راهبردی است که احتمالا تا آخرین دقایق مهلت ثبت‌نام برای انتخابات ریاست‌جمهوری ادامه خواهد داشت. حامیان احمدی‌نژاد در اتحادی نانوشته با مخالفان خارجی جمهوری اسلامی بدل به اپوزیسیون دولت شده‌اند و به تمامی مخالفان داخلی و خارجی خط می‌دهند تا تخریب دولت روحانی با قوت و قدرت بیشتری ادامه یابد.
در کنار این اقدامات آنها مشغول یارگیری از درون اصولگرایان هستند. روح‌الله حسینیان، حمید رسایی، مهدی کوچک‌زاده و جمع کثیری از سیاست‌ورزانی که به تندروها مشهورند امروز لایه به لایه در تدارک افزایش تعداد خود هستند.

امیدهای محمود
او به خوبی می‌داند که چنته اصولگرایان در معرفی رقیب روحانی چقدر خالی است. از میان چهره‌های ارشد اصولگرا عده‌ای توان رای‌آوری ندارند و عده‌ای خود در ردیف حامیان روحانی می‌گنجند. مابقی هم در ادوار مختلف با «نه» بزرگ مردم مواجه شده‌اند و ورود دوباره شان به عرصه انتخابات جز «عرض بردن و زحمت داشتن» چیزی ندارد. از طرفی هر رییس‌جمهوری در دوران ریاستش ریزش‌ها و رویش‌هایی را در میان حامیانش دارد. احمدی‌نژاد امیدوار است با بزرگنمایی ریزش‌های محدود دولت روحانی و نادیده گرفتن حامیان جدید او خود را یگانه منجی ایرانیان معرفی کند. او و حامیانش، مستقیم و با جریان‌سازی دولت روحانی را هر روز زیر ضرب سنگین‌ترین فشارهای سیاسی و اقتصادی قرار می‌دهد. چند فیش حقوقی غیرمتعارف را چنان بر سر دست بلند می‌کنند که انگار نمی‌دانند هزار برابر این فیش‌ها حتی نیمی از یک اختلاس سه‌هزار میلیاردی هم نمی‌شود. این مصداق همان پروپاگاندایی است که احمدی‌نژادی‌ها در آن استاد هستند و تیم روحانی راه مقابله با آن را بلد نیست و اراده‌ای هم برای استفاده از کمک دلسوزان ندارد.

احمدی‌نژاد - روحانی
دوقطبی‌سازی و ایجاد هیجان کاذب در جامعه تخصص آنهاست. یک بار سال ٨٤ با این ترفند بر هاشمی فائق آمدند. این پیروزی چنان برای‌شان لذت بخش بود که در سال ٨٨ هم گمان می‌کردند مردم دوباره در چاه نه به هاشمی می‌افتند. آن انتخابات با همه سوالات و ابهامات و اتفاقات پسینی‌اش تمام شد و هرچه بود احمدی‌نژاد دوباره راهی پاستور شد. سال ٩٢ او کوشید تا با اسفندیار رحیم‌مشایی یک بار دیگر قطبی بسازد اما با تصمیم شورای نگهبان ناکام ماند. هرچند هاشمی با خروجش از چرخه کاندیداها، اشبه‌ترین به خودش را برای بازی انتخابات باقی گذاشت اما به جای مشایی کسی در میان کاندیداها نبود که احمدی‌نژاد حمایتش کند. اگر او در انتخابات پذیرفته شود و کاندیدای مقابلش حسن روحانی باشد آن وقت باید شاهد همان احمدی‌نژاد سال ٨٨ که می‌کوشید تمرکز رقیب را با انواع سلاح‌ها و ابزار غیرمتعارف سیاسی به هم بریزد. دوقطبی احمدی‌نژاد- روحانی البته به گفته برخی فعالین سیاسی نظیر محمدرضا خاتمی یک حسن بزرگ دارد و آن اینکه پرونده محمود احمدی‌نژاد برای همیشه بسته می‌شود و او با شکست سنگین در انتخابات برای همیشه از صحنه سیاست ایران حذف خواهد شد. اما این نظر مخالفانی نیز دارد. آنها معتقدند احمدی‌نژاد تنها رقیب جدی روحانی است و اگر در این ماه‌های باقیمانده روحانی نتواند اقدام جدی و موثری انجام دهد ممکن است اتفاقات ناگواری برایش بیفتد.

سوالی به بزرگی شوراهای سراسر کشور
اما گمانه‌ای جدید در این هفته‌های اخیر مطرح شده و هنوز به سطح گسترده رسانه‌های عمومی کشیده نشده است. این گمانه بر فرض نیامدن احمدی‌نژاد استوار است. مطرح‌کنندگان این پیش‌بینی می‌گویند او هدفش بالاتر از ریاست‌جمهوری است. برای نیل به این هدف رییس شدن خودش کافی نیست. او باید شبکه‌ای گسترده در کشور داشته باشد تا در دوران خلأ قدرت این شبکه سلاح پنهانش شود. او با ساماندهی فرمانداران، استانداران و بخشداران دولتش در سه سال گذشته بسترهای لازم را فراهم آورده و حالا در انتخابات شورای شهر سال آینده در حالی که همه نگاه‌ها معطوف به کنش احتمالی‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری است او شبکه‌اش در سراسر کشور را رونمایی کند و کرسی‌های شورای شهر و روستا را در اختیار خود بگیرد. این اقدام از طرف احمدی‌نژاد می‌تواند تمام نیروهای سیاسی و حاکمیتی را با شوک بزرگی مواجه کند.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.