نویسندگان: علی محمودیان - شهرام اتفاق

اتحادیه کشوری سوخت‎های جایگزین و صنایع وابسته

پیشینه پرداخت نخستین یارانه در ایران به دوره صفویه باز‌می‌گردد که شامل تخفیف‎هایی مالیاتی برای زارعان بود. پرداخت یارانه به حامل‌های انرژی نیز از سال‎های پیش از انقلاب در ایران باب شد. اینکه متولیان امر در آن زمان چرا به فکر پرداخت یارانه انرژی و سوخت افتادند، چندان روشن نیست و البته روایت‎های مختلفی شنیده شده است. ظاهرا دلایلی نظیر گسترش خودروسازی داخلی، افزایش فروش خودروی خارجی و تغییر ساختار حمل‌ونقل‌ در کشور مطرح بوده است. به نظر می‎رسد الگوی توسعه حمل و نقل ما در آن زمان، بر اساس مدل آمریکایی، یعنی هر شهروند یک‌خودرو بوده است. هرچندکه شاید بهتر بود از همان زمان، ما به جای پیروی از الگوی آمریکایی توسعه حمل و نقل با شعار هر ایرانی یک پیکان، شیوه اروپایی توسعه حمل و نقل را مبنی بر توسعه سیستم حمل‌ونقل‌ عمومی ‌طی می‌کردیم. احتمالا آن خشت اول در مسیر توسعه نظام حمل و نقل و مصرف سوخت کج نهاده شد و در نتیجه هنوز از عوارض آن رها نشده‎ایم یا به بیانی دیگر با تاخیری طولانی در تلاشیم که مسیر نادرست پیشین را اصلاح کنیم: نخستین خط متروی لندن، در سال ۱۸۶۳ آغاز به کار کرد و ۱۳۵ سال بعد در سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۹ میلادی) نخستین خط متروی تهران افتتاح شد.

امروز الگوی بیمارگونه‎ پرداخت یارانه به سوخت و دیگر حامل‎های انرژی همچنان گریبان‎گیر ماست و منابع قابل‎ملاحظه مادی و انسانی ما را می‎بلعد. در شرایطی که قیمت یک لیتر آب آشامیدنی معادل یک لیتر بنزین است و به‌طور متوسط به هر خودرو در کشور حدودا سالانه هزار دلار یارانه سوخت تخصیص داده می‎شود، شگفت‎آور نیست که مصرف سوخت و انرژی در کشور در مقایسه با استانداردهای جهانی بسیار بالا باشد.نه تنها قیمت عرضه سوخت بسیار پایین است، بلکه هرسال نیز نسبت به سال قبل کاهش می‎یابد. اگر متوسط نرخ تورم سالانه را طی سال‎های فعالیت دولت یازدهم، حدود ۱۰ درصد فرض کنیم، مجموع تورم طی این چهار سال حدود ۴۵ درصد بوده است. درحالی که نرخ ارز و همچنین نرخ فروش بنزین، همچنان ثابت نگه ‎داشته شده است. بنابراین بنزین، اکنون به‌طور فرضی حدود ۴۵ درصد ارزان‌تر از خرداد ۹۲ به فروش می‎رسد. ازاین‎رو، مقایسه قیمت فروش بنزین در داخل کشور بر‌اساس قیمت‎های ارزی (مانند قیمت فوب خلیج فارس) هم به خطا خواهد بود. چراکه به‎سادگی روشن است که با ثابت نگه‎داشتن نرخ ارز در برابر تورم ریال، قیمت‌های دلاری نیز مبنای مقایسه نادرستی خواهند داشت. بنا به گزارش‎های بین‎المللی سپتامبر ۲۰۱۷، بنزین ایران چهارمین بنزین ارزان دنیاست. اما این تصویر دقیقی از کل ماجرا نیست. با احتساب نرخ واقعی ارز متناسب با تورم ریالی، در واقع قیمت بنزین در ایران، ارزان‎تر از آن چیزی است که در گزارش‎های بین‎المللی ارائه می‎شود.

پرداخت یارانه اصولا به مفهوم تشویق مردم به استفاده از کالا یا خدماتی است که مشمول پرداخت یارانه شده‎اند. مثلا اگر شما به انتشار کتاب یارانه بدهید، تعبیر این اقدام این است که شما قصد دارید از تولید و مصرف کتاب و توسعه کتاب‎خوانی در جامعه حمایت کنید. پرداخت یارانه به حامل‎های انرژی نیز یک پیام بیشتر ندارد. شما قصد دارید مصرف بیشتر انرژی و سوخت را تشویق و حمایت کنید. تردیدی نیست که قطع یارانه حامل‎های انرژی در این ابعاد وسیع، به مجموعه‎ای از پیش‎بینی‎ها و پیشگیری‎ها، برنامه‎ریزی‎های اقتصادی و اقدامات اجرایی مفصلی احتیاج دارد و این امر ساده‌ای نیست. ناکامی‎های اجرایی پیشین در طرح هدفمندی یارانه‎ها، گواه بر این مدعاست؛ بنابراین با وضعیت دشواری روبه‌رو‌ هستیم. همچنین، اجرای برنامه حذف یا کاهش یارانه‎ها، به طراحی یک برنامه همه‎جانبه‎ دیگر نیازمند است. منابع مالی حاصل از آن در کجا و چگونه قرار است صرف شود؟ بنابراین برخی مخالفان حذف یارانه انرژی در واقع با محل جایگزین برای صرف این منابع مخالف هستند. در این میان نیز برخی صاحب‎نظران با استدلال مخالفت با افزایش فاصله طبقاتی و حمایت از محرومان با حذف یارانه‌ها مخالفت می‎کنند. آنان حذف یارانه انرژی را از مصادیق گسترش نئولیبرالیسم برمی‎شمارند؛ چراکه نئولیبرالیسم امروز همچون یک ناسزای اقتصادی - سیاسی، گاه بجا و اغلب نابجا، در برخی تحلیل‎های اقتصادی به کار برده می‎شود.

اینکه چطور تداوم پرداخت یارانه حامل‎های انرژی به نفع محرومان جامعه است، خود ابهام بزرگی است که لازم است تا دلواپسان گسترش نئولیبرالیسم آن را توضیح بدهند. برای روشن شدن موضوع، خانواده‎ای را متصور شوید که مالک چهار خودرو هستند (مثلا دو خودروی شاسی بلند با ظرفیت ۳۰۰۰سی‎سی و دوخودرو با ظرفیت ۲۰۰۰ و ۲۵۰۰ سی‎سی) در مقابل خانواده‌ای را تصور کنید که فقط دارای یک خودروی کوچک با ظرفیت ۱۴۰۰ سی‎سی هستند و دست آخر خانواده‎ای را تصور کنید که وسیله حمل‌ونقل‌ آنها یک موتورسیکلت با ظرفیت ۱۲۴سی‎سی است. اگر مصرف ماهانه سوخت این خانواده‌ها را با یکدیگر مقایسه کنیم در می‌یابیم، مصرف بنزین خانواده اول معادل ماهانه ۷۰۰ لیتر، مصرف بنزین خانواده دوم معادل ماهانه ۱۲۰ لیتر و مصرف بنزین خانواده سوم معادل ماهانه ۴۰ لیتر است.

قیمت یک لیتر بنزین در سال ۲۰۱۷ در ترکیه (همسایه غربی خودمان) معادل ۴۷/ ۱ دلار در هر لیتر است. حال تصور کنید که اگر می‎توانستیم قیمت فروش بنزین را در کشور، معادل نصف قیمت آن در کشور ترکیه فرض کنیم، باید قیمت فروش بنزین (بدون سرب) در کشور ما چیزی حدود ۲۷۳۰ تومان به ازای هر لیتر می‎شد. بنابراین با فرض اینکه بنزین را در ایران به نصف قیمت بنزین در ترکیه بفروشیم، با احتساب قیمت فعلی بنزین از قرار لیتری ۱۱۰۰ تومان، در حال حاضر به هر لیتر بنزین، چیزی معادل ۱۷۲۰ تومان یارانه اختصاص می‎دهیم. اکنون یارانه بنزین ماهانه هر یک از سه خانواده فوق را مقایسه کنیم. یارانه بنزین خانواده اول معادل، ماهانه یک میلیون و ۲۰۰هزارتومان، سالانه ۱۴ میلیون و ۴۰۰هزار تومان، یارانه بنزین خانواده دوم معادل ماهانه ۲۰۶ هزارتومان، سالانه دو میلیون و ۴۷۰هزار تومان و یارانه بنزین خانواده سوم معادل ماهانه ۶۸ هزارتومان، سالانه ۸۲۵ هزار تومان است. این شیوه پرداخت یارانه نه تنها در مسیر تحقق عدالت اجتماعی نیست، بلکه مدل کاملی شامل حمایت از طبقات مرفه‎تر و پرمصرف‎تر جامعه است. یعنی ما یارانه انرژی می‎دهیم که عده‌ای در خیابان‌های شمال شهر با پورشه، مازراتی و خودروهای شش سیلندر و هشت سیلندر خودشان، دور‌دور کنند و بنزین بسوزانند. آن‌وقت منابع مالی کافی برای اتمام خطوط متروی جدید یا توسعه موتورسیکلت‎های برقی را نداریم.

افزون بر این، هنگامی‌که قیمت یک لیتر بنزین معادل یک لیتر آب است، پیامدهای دیگر این شیوه تخصیص یارانه، به‎جز هدر دادن منابع ملی، افزایش مرگبار آلودگی هوا و گسترش جانفرسای ترافیک نیز خواهد بود. ترافیک‎های سنگین شهری، از جمله عوامل افزایش فرسودگی و مصرف قطعات و تصادفات نیز هستند. ایجاد فرصت برای قاچاق سوخت از کشور از دیگر پیامدهای ارزان فروشی سوخت است. اختلاف قیمت سوخت بین ایران و همسایه غربی ما حدود ۴۴۰۰ تومان (۲/ ۱دلار) در هر لیتر بنزین است که رقم وسوسه انگیزی محسوب می‎شود. در نتیجه از یکسو، بنزین مورد نیاز کشور با استفاده از منابع ارزی و از مجاری قانونی وارد می‎شود و از سوی دیگر فرصتی وجود دارد تا همان بنزین از مجاری غیر‌قانونی توسط سودجویان و قاچاقچیان صادر شود. به یاد داشته باشیم که برابر اعلام مسوولان عالی‎رتبه‎ وزارت نفت، فقط از ابتدای امسال تاکنون، مصرف بنزین ۵/ ۸ درصد رشد داشته است و نیاز به واردات بنزین، هزینه‎ای معادل ۵۰۰۰ میلیارد تومان در سال را به کشور تحمیل می‎کند. در گذشته وضعیت مشابهی درباره یارانه برق و آب هم مطرح بود، اما خوشبختانه با مدیریت مصرف و افزایش پلکانی قیمت‎ها تا حد قابل قبولی ساختار منطقی‎تری پیدا کرده است.

نیکوتر آن است که مخالفان حذف یارانه حامل‎های انرژی در ایران و از جمله مدافعان محرومان، به‌جای مخالفت با حذف یا کاهش یارانه‌ها، درباره چگونگی جایگزینی و محل مصرف جدید یارانه‎ها گفت‌وگو و تلاش کنند. بی‎شک، دراین‎باره نیز استفاده از تجربیات جهانی می‎تواند راهگشا باشد. در حال حاضر در کشورهای توسعه یافته یا در حال توسعه، برای تشویق سرمایه‎گذاری، تولید و مصرف انرژی‎های نو و سوخت‎های جایگزین و همچنین حمایت از فناوری‎هایی که منجر به کاهش مصرف سوخت یا انرژی می‎شوند، یارانه پرداخت می‎کنند. مثلا در برخی کشورهای اروپایی اگر شما خودروی هیبریدی، گازسوز یا برقی بخرید، دولت بخشی از هزینه این خودروها را به شما می‎پردازد یا در برخی کشورها، تفاوت معنی‎داری بین قیمت بنزین و سوخت‎های جایگزین وجود دارد. آنها با وضع قوانینی هدفمند، مالیات زیادی را بر مصرف سوخت و انرژی وضع می‎کنند و عواید حاصل از آن را صرف توسعه حمل‌و‌نقل عمومی، توسعه انرژی‎های نو و سوخت‎های جایگزین، افزایش سطح خدمات اجتماعی و عمومی‌و حتی توسعه بهداشت عمومی و تحصیل رایگان و نظایر آن می‌کنند. طی دهه‎های گذشته ایران به‌عنوان کشوری بهره‎مند از منابع طبیعی فراوان و به‌ویژه منابع نفت و گاز، سهم عظیمی‌از ثروت خود را درقالب انواع مختلف یارانه مصرف کرده است. این سیاست‎گذاری اقتصادی یارانه‎ای، متاسفانه نه منجر به توزیع عادلانه درآمد و کاهش فاصله طبقاتی شده و نه موجبات رشد و توسعه اقتصادی کشور را در حد انتظار فراهم کرده است. توسعه سوخت‎های جایگزین و انرژی‎های نو در کشور، راهکار روشن ما برای چیرگی بر مشکلات انرژی درآینده خواهد بود، اما تردیدی نیست که با سطح کنونی قیمت بنزین در کشور، توسعه خودروهای گازسوز، هیبریدی یا حتی خودروهای برقی مقرون به‌صرفه نخواهد بود. حذف تدریجی یارانه‎ حامل‎های انرژی، راهکار ناگزیر ماست.